فعل و قواعد آن
فعل بر انجام دادن کار یا روی دادن حالتی در زمان خاص دلالت می کند. زمان فعل ماضی، مضارع و مستقبل است.
علامتهای فعل عبارتند از:
۱- خبر واقع می شود
۲- قد بر سر فعل قرار می گیرد
۳- س و سوف بر سر فعل مضارع می آید
۴- حروف جزم و یا نصب بر سر آن می آید
۵- ضمایر متصل مرفوعی می گیرد
۶- ت تأنیث فعل می گیرد
۷- نون تأکید می پذیرد
۸- صرف می شود.
فعل جامد به فعلی گفته می شود
که صرف نمی گردد مانند نِعْمَ.
این افعال معنا را بدون زمان و حدث بیان می کند مانند لیس.
فعل جامد امر، ماضی و مضارع ندارد و به صورت امر بکار می رود مانند تعال- هاتِ.
فعل متصرف: فعلی است که به صورت چهارده صیغه صرف می شود، ماضی، مضارع و امر دارد.
حالتهای بنای فعل ماضی:
فعل ماضی مبنی بر فتح مانند ذهبَ.
اما اگر به ضمیر جمع مذکر متصل شود مبنی بر ضم است مانند ذهبوا.
فعل ماضی مبنی بر ضم است و هنگامی که ضمائر رفع متحرک به فعل متصل شوند مبنی بر سکون است مانند ذهبْتَ.
حالتهای بنای امر:
فعل امر مبنی بر سکون است مانند اُکْتُبْ.
اگر فعل حرف آخر آن عله باشد حرف عله حذف می شود مانند اُدعُ از تدعو، واو حذف شده در امر و اعراب دیگر فعل مضارع حذف نون اعرابی از آخر فعل.
حالتهای بنای فعل مضارع:
۱- مبنی بر سکون: در دو صیغه جمع مؤنث غائب و مخاطب.
۲- مبنی بر فتح: وقتی که آخر فعل نون تأکید خفیفه یا ثقیله باشد
فعل سه نوع است
۱- ماضی بر انجام دادن کار یا روی دادن حالتی در گذشته دلالت می کند مانند کتبَ ربکم علی نفسه الرحمة
علامتهای ماضی عبارتند از: ضمیر تَ فاعلی در فعل ماضی (تَ، تِ، تُ، تما، تُنﱠ، تم) و تْ تأنیث مانند اَخْرَجتِ الرضُ اثقالها.
۲- فعل مضارع: دلالت بر انجام دادن کار یا روی دادن حالتی در حال یا آینده دارد مانند یرحمُ من یشاء.
علامتهای فعل مضارع عبارتند از: بر سر آن حروف جزم و یا نصب قرار می گیرد، حروف استقبال مانند س، سوف
فعل ماضی گاهی دلالت بر زمان حال می کند و گاهی برآینده.
زمانی که فعل دعا باشد، یا در جملات شرط باشد یا بعد حرف اذا و اِن شرطیه باشد. فعل مضارع نیز گاهی معنی ماضی می دهد.
۳- فعل امر دلالت بر طلب درخواست دارد. ضمیر یاء مونث را می پذیرد مانند اشربی
فعل مضارع از بین افعال معرب است و سه حالت رفع، نصب و جزم را می گیرد
فعل مضارع مرفوع:
وقتی که ادات نصب و جزم بر سر آن نیامده باشد (ضمه، نون)
حرکت حرف مضارع که عبارتست از أ، ﻨ، ﺗ، ﯿ، در اول فعل می باشند و مفتوح است.
اگر فعل ماضی آن چهار حرفی است ضمه می گرد مانند وسوس --> یُوَسْوِسُ و اگر بیش از چهار حرف باشد و یا سه حرفی،حرف مضارعه فتحه می گیرد.ذهبَ --> یَذهبُ
:فعل مضارع منصوب
فعلی است که یکی از حروف ناصبه ( اَن، لَن، کی، اذن) بر سر آن قرار می گیرد.
اَن که حرف مصدری نیز می باشد با فعل بعد از خود به تأویل مصدر می رود و گاهی لای نافیه بعد از آن می آید و ن (ان) را در لام ادغام می نماید. اَن بر سر فعل ماضی اَن مصدری می شود و غیر عامل می گردد. لَن برای نفی آینده است مانند فلن یُخلِفَ الله عهد
کی که گاهی لکی گفته می شود لام تعلیل است. اِذن: شرط نصب آن بر سر جواب آورده می شود