سؤالات آزمون دکتری تخصصی عربی 92
دانلود سؤالات آزمون دکتری تخصصی عربی 92
دانلود سؤالات آزمون دکتری عمومی عربی 92
دفترچه زبان و ادبیات عرب
دانلود سؤالات آزمون دکتری تخصصی عربی 92
دانلود سؤالات آزمون دکتری عمومی عربی 92
دفترچه زبان و ادبیات عرب
ان حرف مشبهه ه اسم ان محلا منصوب (ضمیر شان) هومبتدا السمیع خبر و العلیم خبر دوم وجمله هو السمیع العلیم خبر ان از نوع جمله اسمیه محلا مرفوع
اگر توضیحی درباره ی تجزیه ی فعل یاتی و این که مجرد یا مزید ثلاثی است بدهید. ببخشید یک سوال دیگه داشتم تجزیه ی فعل امر به چه صورت است؟مثلا فعل اعبد
پاسخ:سلام و متشکرم
یاتی : فعل مضارع للغائب ثلاثی مجردمعلوم معرب معتل و ناقص(صحیح و مهموز)
تجزیه فعل امر مثل تجزیه سایر فعل هاست اما چند نکته را باید توجه نمود(همیشه مبنی و معلوم می باشد) اعبد : فعل امر مفرد مذکر حاضر مبنی برسکون معلوم صحیح و سالم متعدی
1 - چرا حرف ندا (یا) غیر عامل است ؟؟ مگه کلمه رو مبنی بر ضم نمیکنه ؟؟؟؟ پس اگه این جوری باشه لا نفی جنس هم عامله دیگه . این طور نیست ؟؟
2 - چرا غیر منصرف در حالت جر به جای کسره فتحه می گیره ؟؟ مگه کسره بگیره چی میشه ؟ یا چرا جمع مونث سالم در حالت نصب کسره می گیره ؟ مگه فتحه مشکلی ایجاد می کنه ؟؟ دلیل خاصی داره یا عرب ها بی دلیل این نکته رو اختراع کردن ؟؟
بس حسـافة الـبعـد کان أقـرب وأرحم
ولیکن افسوس که جدایی برای تو آسان تر و دلپذیرتر بود
حسبی الله وحده ونعم الوکیل
روح أنا راضی بغـیـابک یا حیاتی
وجود من به این دوری قانع می باشد ای هستی من
هـذی قسمة لی وهـذی لی نصیب
این سهم من از روزگار و تقدیر من می باشد
کنت شمعة تطـوی وتشـرق حیاتی
تو همچون شمعی بودی که باعث طلوع عشق در زندگیم گشتی
إنطـفـیـت ورحت فی وقت المغـیـب
ولیکن خاموش شدی و به دوردستها سفر کردی
إنی خیرتک فاختاری
من فرصت انتخاب کردن را به تو دادم , پس انتخاب کن
ما بین الموت على صدری
بین مرگ در آغوش من
او فوق دفاتر اشعاری
یا مرگ بر روی دفترهایی که در آن شعرهایم را می سرودم
اختاری الحب اواللا حب
انتخاب کن , زندگی همراه با عشق یا زندگی بدون عشق
فجبن الا تختاری
که عدم انتخاب تو دلیلی بر هراس تو می باشد
لا توجد منطقة وسطى
هیچ حد میانی وجود دارد
ما بین الجنة والنار
بین بهشت و آتش دوزخ
تعریف علم صرف :
صرف در لغت به معنی تغییر دادن است و در اصطلاح علمی است که به ما می آموزد چگونه کلمه ای را به صورت های گوناگون تغییر دهیم تا معانی مختلف بدست آید.
در هر زبانی بسیاری از کلمات از کلمه دیگر ساخته می شود مثلا در فارسی کلمات گفتم – گفتی – گفت – گوینده – بگو – می گوید – گویا – گویش ، از مصدر گفتن گرفته شده است .
در زبان عربی نیز تغییراتی در کلمه ایجاد می شود که گاه از یک کلمه دهها کلمه می توان ساخت . علمی که از این تغیرات بحث میکند صرف نامیده می شود . بنابراین باید علم صرف را بیاموزیم تا :
در مبحث صرف سه نوع کلمه وجود دارد :1فعل 2اسم 3حرف
فعل :کلمه ای است که انجام شدن کاری ویا داشتن حالتی را با داشتن زمان وشخص نشان میدهد.
اسم:کلمه ایست که دارای معنای مستقلی بوده ولی برزمان خاصی دلالت نمیکند .
حرف:کلمه ایست که به تنهایی دارای معنای کامل ومستقلی نیست بلکه در جمله به کار میرود .
حروف الفبا در عربی :الف (همزه)-ب-ت-ث-ج-ح-خ-د-ذ-ر-ز-س-ش-ص-ض-ط-ظ-ع-غ—ف-ق-ک-ل-م-ن-و-ه-ی
تعداد حروف در عربی 28 حرف بوده ودر این زبان 4حرف وجود ندارد (پ-چ-ژ-گ) حروف الفبا در عربی به دو دسته حروف قمری وشمسی تقسیم میشود.
حروف شمسی :به حرفی گفته میشود که در صورت قرار گرفتن در ابتدای اسم واضافه شدن حرف تعریف (ال)به ابتداآن،حرف ال تلفظ نشده وبه جای آن حروف شمسی ای که بعد از آن قرار گرفته به صورت مشدد تلفظ میشود.14 حروف شمسی عبارتند از :ت-ث-د-ذ-ر-ز-س-ش-ص-ض-ط-ظ-ل-ن-
حروف قمری :حروفی میباشند که در صورت قرار گرفتن ابتدای هر اسم واضافه شدن حرف ال به ابتدای آن حرف ال تلفظ میشود .14 حروف قمری عبارتند از :الف –ب-ج-ح-خ-ع-غ-ف-ق-ک-م-و-ه-ی-*فرق الف وهمزه :الف حرفی است که همیشه ساکن است وآنرا بصورت آتلفظ میکنیم ولی همزه علاوه براینکه میتواند ساکن باشد بلکه حرکات دیگر را هم قبول میکند .
انواع همزه :همزه وصل وهمزه قطع
همزه وصل همزه ای است که اگر در ابتدای جمله قرار گیرد تلفظ میشود ولی اگر در وسط جمله باشد تلفظ نمیشود .
همزه قطع همزه ایست که در هر کجای جمله باشد فرقی نخواهد داشت وتلفظ میشود .
حرکات
در عربی چهار نوع حرکت وجود دارد 1. فتحه 2کسره 3ضمه 4 سکون
تنوین نون ساکنی است که نوشته نمی شود ولی تلفظ میشود .
انواع تنوین 1. تنوین ضمه ٌ2تنوین کسره ٍ3تنوین فتحه ً
ترکیب
در ترکیب به سه مطلب توجه خواهیم داشت :
1.نقش کلمه
2.اعراب کلمه
3.نوع اعراب
فعل بر انجام دادن کار یا روی دادن حالتی در زمان خاص دلالت می کند. زمان فعل ماضی، مضارع و مستقبل است.
علامتهای فعل عبارتند از:
۱- خبر واقع می شود
۲- قد بر سر فعل قرار می گیرد
۳- س و سوف بر سر فعل مضارع می آید
۴- حروف جزم و یا نصب بر سر آن می آید
۵- ضمایر متصل مرفوعی می گیرد
۶- ت تأنیث فعل می گیرد
۷- نون تأکید می پذیرد
۸- صرف می شود.
فعل جامد به فعلی گفته می شود
که صرف نمی گردد مانند نِعْمَ.
این افعال معنا را بدون زمان و حدث بیان می کند مانند لیس.
فعل جامد امر، ماضی و مضارع ندارد و به صورت امر بکار می رود مانند تعال- هاتِ.
فعل متصرف: فعلی است که به صورت چهارده صیغه صرف می شود، ماضی، مضارع و امر دارد.
حالتهای بنای فعل ماضی:
فعل ماضی مبنی بر فتح مانند ذهبَ.
اما اگر به ضمیر جمع مذکر متصل شود مبنی بر ضم است مانند ذهبوا.
فعل ماضی مبنی بر ضم است و هنگامی که ضمائر رفع متحرک به فعل متصل شوند مبنی بر سکون است مانند ذهبْتَ.
حالتهای بنای امر:
فعل امر مبنی بر سکون است مانند اُکْتُبْ.
اگر فعل حرف آخر آن عله باشد حرف عله حذف می شود مانند اُدعُ از تدعو، واو حذف شده در امر و اعراب دیگر فعل مضارع حذف نون اعرابی از آخر فعل.
حالتهای بنای فعل مضارع:
۱- مبنی بر سکون: در دو صیغه جمع مؤنث غائب و مخاطب.
۲- مبنی بر فتح: وقتی که آخر فعل نون تأکید خفیفه یا ثقیله باشد
فعل سه نوع است
۱- ماضی بر انجام دادن کار یا روی دادن حالتی در گذشته دلالت می کند مانند کتبَ ربکم علی نفسه الرحمة
علامتهای ماضی عبارتند از: ضمیر تَ فاعلی در فعل ماضی (تَ، تِ، تُ، تما، تُنﱠ، تم) و تْ تأنیث مانند اَخْرَجتِ الرضُ اثقالها.
۲- فعل مضارع: دلالت بر انجام دادن کار یا روی دادن حالتی در حال یا آینده دارد مانند یرحمُ من یشاء.
علامتهای فعل مضارع عبارتند از: بر سر آن حروف جزم و یا نصب قرار می گیرد، حروف استقبال مانند س، سوف
فعل ماضی گاهی دلالت بر زمان حال می کند و گاهی برآینده.
زمانی که فعل دعا باشد، یا در جملات شرط باشد یا بعد حرف اذا و اِن شرطیه باشد. فعل مضارع نیز گاهی معنی ماضی می دهد.
۳- فعل امر دلالت بر طلب درخواست دارد. ضمیر یاء مونث را می پذیرد مانند اشربی
فعل مضارع از بین افعال معرب است و سه حالت رفع، نصب و جزم را می گیرد
فعل مضارع مرفوع:
وقتی که ادات نصب و جزم بر سر آن نیامده باشد (ضمه، نون)
حرکت حرف مضارع که عبارتست از أ، ﻨ، ﺗ، ﯿ، در اول فعل می باشند و مفتوح است.
اگر فعل ماضی آن چهار حرفی است ضمه می گرد مانند وسوس --> یُوَسْوِسُ و اگر بیش از چهار حرف باشد و یا سه حرفی،حرف مضارعه فتحه می گیرد.ذهبَ --> یَذهبُ
:فعل مضارع منصوب
فعلی است که یکی از حروف ناصبه ( اَن، لَن، کی، اذن) بر سر آن قرار می گیرد.
اَن که حرف مصدری نیز می باشد با فعل بعد از خود به تأویل مصدر می رود و گاهی لای نافیه بعد از آن می آید و ن (ان) را در لام ادغام می نماید. اَن بر سر فعل ماضی اَن مصدری می شود و غیر عامل می گردد. لَن برای نفی آینده است مانند فلن یُخلِفَ الله عهد
کی که گاهی لکی گفته می شود لام تعلیل است. اِذن: شرط نصب آن بر سر جواب آورده می شود
التشکیل (علامت گذاری)
1 ـ فاء السببية. 2-جواب الشرط 3 ـ حرف عطف 4 ـ حرف تعليل
5 ـ زائدة برای زینت 6 ـ الفاء الفصيحة 7- فاء استینافیه
فاء السببیّة : بر سر فعل مضارع می آید و قبل از آن نفی یا طلب (امر یا نهی...) قرار می گیرد: إجتهد فتنجح
فاءجواب الشرط: اگر جواب شرط جمله اسمیه یا امر یا نهی یا استفهام باشد یا (قد، س ، سوف ،لن ) داشته باشد واجب است بر سرجواب شرط فاء جواب شرط (جزاء) بیاید. مانند : إن تصبر فله أجر عظیم
حرف عطف: جمله ما بعدش را به ما قبلش عطف می کند
حرف تعليل : معنی «به علت اینکه »دارد مانند: ساعد الناس فهم إخوانك.
زائدة برای زینت: برسر حسب و قط می آید .مانند: معي درهم فقط
الفاء الفصيحة: برسر جواب شرطی می آید که جمله شرط آن حذف شده است مانند:
الكلام اسم و فعل و حرف فالاسم كذا . جمله شرط محذوف چنین بوده است« فإذا أردت أن تعرف الاسم فهو كذا».
فاء استینافیه: حرفی است که ما بعد آن با کلام سابق هیچگونه رابطهأی ندارد (البته در لفظ) و جمله بعد شروع جمله جدید است و این فاء محلی از اعراب ندارد مثل این آیه شریفه(فلمّا آتاهما صالحا جعلا له شرکاء فیما آتاهما فتعالی اللّه عمّا یشرکون)
نکته :فرق بین «فاء السببية» و «فاء تعليل»این است که در«فاء السببية» ما قبل آن علت برای ما بعد است مانند: اجتهد فتنجح. و در«فاء تعليل»ما بعد آن علت برای ما قبل است مانند:اخرج منها فإنك رجيم و فرق دیگر ابن است که بعد از «فاء السببية» فعل مضارع منصوب می آید
کار برد «کلّ» در زبان عربی
1-تأکید: بین اسم معرفه وضمیری که به آن بر می گردد می آید وتابع اسم معرفه است
مانند (جاء التلامیذُ کلُّهم )
2 - صفت : بین دو اسم متحد از لحاظ لفظ و معنی می آید. مانند :( أنت المعلمُ کلُّ المعلمِ)
3- مفعول فیه : مضاف الیه آن مفهوم زمان یا مکان بهمراه معتی «در» است . مانند :( مشیتُ کلَّ النهارِ )
4- مفعول مطلق : مضاف الیه آن مصدر از جنس جمله است. مانند: ( جدّ الطالبُ کلَّ الجِدِ)
5- بر حسب موقعیت در جمله : ( جاء کلُّ الطلابِ – رأیت کلَّ الطلابِ – کلُّ نفسٍ بما کسبت رهینة ...) که به ترتیب فاعل ، مفعول به ، مبتدا است.
اقسم «إذ»
الف- اسم و به معنی (( حین)) و 4 نقش می پذیرد:
۱- ظرف (مخصوص زمان ماضی )ومضاف إلیه غالباً ماضی است،مانند:
«فقد نصرهُ اللّهُ اذ اخرجهُ الّذینَ کفروا»(إذ مفعول فیه یا ظرف زمان منصوب محلاًو «أخرَجَ» مضاف إلیه مجرور محلاً)
2- مفعول به : *بعد از فعل متعدی به عنوان مفعول به می آید(در این حالت معنی فی ندارد)
«واذکروا إذ کنتم قلیلا فکثّرکم»( إذ مفعول به محلا منصوب)
*"إذ"در ابتدای آیات قرآن مفعول به برای فعل محذوف مثل «أذکر » است ، مانند :«إذ قال ربُّکَ...»
3- بدل از مفعول به : غالبا بعد از فعل « ذکر » و مفعول آن می آید
مانند: «و اذکر فی الکتابِ مریمَ إذ انتبذت من اهلها مکاناً شرقیاً» ( إذ بدل اشتمال منصوب محلاً بالتبعیة من المبدل منه "مریم")
4- مضاف الیه : در صورتی که مضاف آن (حین –بعد،ساعة و...) باشد مانند :
( ربّنا لا تزغ قلوبنا بعد إذهدیتنا)مضاف الیه محلاً مجرور
ب– حرف در دو موضع:
1-حرف مفاجات : زمانی که (اذ ) بعد از کلمات( بینما وبینا) بیاید معنی مفاجات (ناگهانی) دارد. مانند
« بینماأنا اکتبُ إذ دخلَ صدیقی »(حرف مفاجاة لا محل له من الإعراب)
2 – حرف تعلیل : مانند(إنّنا لا نومن بکم اذ لیس للشّیاطین رساله)
نکاتی در مورد «ثمّ»
دو نوع «ثم» داریم :
1- بافتحه«ثم» :بعنوان اسم بکار می رود وبمعنی (اسم اشاره «هتا» ) نقش ظرف را دارد ومحلاَ
منصوب است ، گاهی اوقات به اخر آن (ة ) اضافه می شود .
مثال: ليس ثم (ثمة) أحدٌ . اینجا کسی نیست
2- باضمه«ثم»: الف)بعنوان حرف عطف بکار می رود و بمعنی ترتیب به همراه فاصله زمانی
است اسم یا جمله بعد آن نقش معطوف دارد
مثال :یستریحون قلیلاً ثمّ یبدؤون بمطالعةِ الکتبِ . وکمی استراحت می کنند سپس مطالعه کتابها را
آغاز مکنند
ب)بعنوان حرف عطف بکار می رود علاوه بر معنی قبل تعجب را می رساند
مثال : الحمد لله الذی خلق السموات والارض وجعل الظلمات والنور ثم الذين كفروا بربهم يعدلون
ستايش خداى را كه آسمانها و زمين را آفريد و تاريكىها و روشنايى را پديد آورد، با اين همه كافران براى
پروردگارشان همتا قرار مىدهند.
ج) بعنوان حرف زائد بکار می رود . مثال : کلّا سیعلمون ثم کلّا سیعلمون
| تحميل قاموس الواعد، معجم فارسي عربي ، دانلود معجم الواعد، فرهنگ لغت فارسی به عربی | |
![]() نسخه پی دی اف فرهنگ لغت فارسی به عربی الواعد تالیف دکتر عبدالوهاب علوب (دکترای ایران شناسی از دانشگاه میشیگان آمریکا) این فرهنگ لغت اصطلاحات و واژه های فصیح و عامیانه فارسی و معادل عربی آنها را در بر دارد و با اینکه خالی از اشتباه نیست اما معادلهای خوبی برای بیشتر کلمات فارسی داده است. این معجم تنها محتوی واژه های فارسی نیست بلکه حجم انبوهی از تراکیب و اصطلاحات ادبی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی فارسی را نیز آورده است. برای دانلود نسخه پی دی اف این کتاب از یکی از لینکهای زیر استفاده کنید ( حجم : 6 مگابایت) التحميل: دانلود از سرور آرشیو دانلود از سرور پیکوفایل منبع: عربی برای همه | |