مبحث حروف در زبان عربی،



مبحث حروف در زبان عربی، یکی از مباحث مهم و اصلی برای فهم این زبان است. حروف، ربط میان کلمات و اجزاء جمله را برقرار و ترکیبات گوناگون کلامی می‌سازند. لذا به شناخت حروف و انواع آن‌ها پرداخته شده است؛ تا با فهم کاربردهای مختلف یک حرف، به ترجمه‌ی درست عبارت دست پیدا کرد.
شیوه‌ی گردآوری معانی حروف به گونه‌ای است تا دسترسی آسان باشد.  
برای معنای هر یک از حروف، مثالی آورده شده که از قرآن کریم یا روایات یا تعابیر عربی است.
تعداد مفاهیم کاربردی بعضی حروف میان دانشمندان زبان عربی مورد اختلاف است؛ که به تأویلات و توجیهات هرکدام بستگی دارد. لذا سعی بر آن شده که معانی حروف، بر طبق تبیین معصوم علیه السلام، و یا تبیینی که مورد اختلاف نیست، دسته بندی شود.

معانی حروف در زبان عربی

تالیف: استاد نرگس سادات شهرستانی

کتاب با رضایت مولف محترم در سایت منتشر شده است.

برای دانلود کتاب از یکی از لینکهای زیر استفاده کنید:

دانلود از پیکوفایل

دانلود از پرشین گیگ

دانلود از ترین بایت

حجم: کمتر از یک مگابایت

نکاتی در مورد حرف عطف


این حروف به سه دسته تقسیم می شوند

1- حروفی که دو کلمه عطف شده را تحت حکمی واحد در می آورند منظور از حکم واحد این است که هر دو طرف در آن حکم شرکت دارند مثلاً جاء علی و فاطمة . علی و فاطمه آمدند ( با هم ) .( و - فَ - ثم ّ ) از این حروفند .

نکته : واو برای جمع بین دو متعاطف در یک زمان و با هم است .

فَ : معنای ترتیب و تعقیب دارد مثال: علی آمد سپس فاطمه ( بلافاصله ) پشت سرش آمد

ثمّ : ترتیب با فاصله زمانی  زیاد یا کم را می رساند مثال : نزل القوم ُ ثمّ ارتحلوا . قوم آمدند سپس کوچ کردند ( توقف بین نزول و کوچ می تواند کم یا زیاد بوده باشد مهم این است که ابتدا فرود آمدند و سپس کوچ کردند )

 

2- حروف دسته دوم ( بل- لکن – لا ) حکم را به یکی از دو کلمه عطف شده می دهد و دقیقاً آن کلمه را معلوم می سازد مثلاً : ما جاء علیٌ بل محمد ٌ . در این مثال حکم به آمدن محمد شده نه علی  ویا این مثال : أنا معلم لا طبیب . من معلمم نه پزشک حکم به معلم نسبت داده شده نه پزشک .

 

3- ( أم و أو ) حکم را به یکی از طرفین نسبت می دهد با این تفاوت که طرفی که حکم به او نسبت داده شده مبهم است ومثل مورد دوم مشخص و معین نیست . مثال:أفی الدار أخی أم فی المدرسة ؟ برادرم در خانه است یا در مدرسه ؟   جالس العلماء أو الزهادَ . با علما یا با پرهیزگاران  همنشینی کن

نکته : اگر در ابتدای جمله همزه تسویه یا استفهام بود از أم استفاده می کنیم نه أو : سواءٌ علیهم أأنذرتهم أم لا تنذرهم ( همزه تسویه است : یکسان است برای آنها که هشدارشان  بدهی یا ندهی)

أضربتَ زیداً أم عمراً . زید را زدی یا عمر را ؟ ( این همزه استفهام است ).

حروف جرّ «خَلا، حاشا و عَدا»

حروف جرّ «خَلا، حاشا و عَدا»

به معنای استثناء هستند، اگر پس از آنها اسم مجرور به کار رود (جاءَ الطَّلَبَةُ خَلا (حاشا/ عَدا) محمّدٍ)؛ و چانچه پس از این واژه‌ها، اسم منصوب به کار رود، این واژه‌ها افعال استثناء هستند.

 

نکته: اگر پیش از این سه واژه، حرف «ما» به کار رود، لزوماً فعل استثناء به شمار می‌روند و نمی‌توانند اسمِ پس از خود را در مقام حروف جرّ، مجرور کنند (ألا کلُّ شیءٍ ما خَلا اللهَ باطلٌ).

ادامه نوشته

نکاتی در مورد حروف و ترجمه آنها


‌إنّ یکی از حروف مشبهة بالفعل است ولی إنْ از حروف جازمه فعل مضارع

است که اگر بر سر ماضی هم وارد شود محلا مجزوم است

 أنّ  یکی از حروف مشبهة بالفعل است ولی أنْ حرف ناصبه فعل مضارع است

لکنّ  یکی از حروف مشبهة بالفعل است ولی لکن ْ حرف استدراک و گاهی حرف عطف است .

لمْ حرف جازمه فعل است ولی لِمَ حرف استفهام به معنی چرا است .

حرف لام (لِـ) با کاربردهای متفاوت :

للهِ الملک  ( لام  حرف جر است بعد از آن اسم آمده )

ََأسعی  لأنجحَ ( لام حرف ناصبه فعل است چون بعدش فعل مضارع منصوب آمده )

لِننجح ْ فی الامتحان ( لام حرف جازمه یا لام امر غایب و متکلم است زیرا بعد از آن فعل مجزوم شده است )