اصطلاحات مربوط به موبایل(عربی به فارسی) الفاظ متعلقة بالهاتف الجوال




الرسائل: پیامک ها                         نسخ :کپی

 رسالة جدیدة:پیامک جدید             معلومات الاسماء : اطلاعات مخاطبین

 صندوق الورود: صندوق دریاف           التزامن: همگام سازی

 حافظاتی: پوشه های من               اعادة التسمیة: نام گذاری

 المسودات: پیش نویسها                ارقام الخدمة: شماره های سرویس

 الرسائل المرسلة: پیام های ارسال شده         الاسم: نام

 صندوق المرسلات: صندوق ارسال    الاسم العائله: نام خانوادگی

 التقاریر: گزارشات                          هاتف الجوال: موبایل

 انشاء الرسالة: ایجاد پیامک             مکالمة الفیدیو: تماس تصویری

 اوامر الخدمة: فرمان خدمات             الإعدادات: تنظیمات

 تلمیحات: راهنما                            آخِر المکالمات: تماس های دیگر 

رسالة قصیرة: پیام متنی                  مدة المکالمات: مدت تماس ها

رسالة وسائط: پیام چند رسانه ای             رسالة صوتیه: پیام صوتی

مکالمة لم یردعلیها: تماس های بی پاسخ     برید الکترونی: ایمیل

مکالمات الواردة: تماس های دریافتی      فتح: باز کردن

 استماع: گوش دادن                         مسح: حذف

 کل المکالمات: همه تماس ها             تفاصیل الرسالة: جزئیات پیام

 نقل الی الحافظة: انتقال به پوشه        تحدید: علامت دار

 عرض التفاصیل: مشاهده جزئیات        الغاء التحدید: بی علامت کردن

 برنامج: برنامه                                 حافظة جدیدة: پوشه جدید    

تنزیل التطبیقات: دانلود برنامه ها          تطبیقات: برنامه ها

 حفظ: دخیره                                   بیانات الذاکرة: جزئیات حافظة

 کل الأغانی:ترانه ها                          ذاکرة الهاتف: حافظه تلفن

مقاطع الصوت: کلیپ های صوتی           بطاقة الذاکرة: کارت حافظه

 تقاریر التسلیم: گزارشات تحویل          لا توجد رسالة: پیامکی وجود ندارد

 کل الملفات: همه پرونده ها             الأشخاص: مخاطبین(دفترچه تلفن) 

تعیین کصورة الخلفیة: تنظیم به عنوان پس زمینه      الخیارات: گزینه ها

 تحریر: ویرایش                               نسخة ثانیه: نسحه مشابه 

 المجموعة: گروه                             نغمة الرنین: زنگ موبایل

 الاوضاع; نمایه ها                            طلب سریع: شماره سریع

صندوق البرید: صندق پستی               عامة: موارد کلی

عرض القائمة: نمای فهرست               صورة خلفیة: پس زمینه

موفر الطاقة: ذخیره کننده نیرو              قائمة: لیست

افتراضیة: پیش فرض                         صورة متحرکة: انیمیشن

صامت: بیصدا                                    النقل: انتقال                   

 تخصیص: شخصی سازی                     الأمان: امنیتی

 إعادة المصنع: تنظیمات کارخانه             تحدید الموقع: تعیین موقعیت

 محادثات: گفتگوها                              مرحبا: خوش آمدگویی

 الحاسبة: ماشین حساب                      العُملة: واحد پولی

 الوقت الحالی: وقت فعلی                     التنبیه التالی: زنگ هشدار بعدی

روابط اخباریة: سرویس های خبری           رسوم: گرافیک ها

 کلمة المرور: رمز                                   تدویر الشاشة: چرخش صفحه  

 الکامیرا: دوربین                                  الموالفة الیدویة: تنظیم دستی

 وضع: حالت                                       درجة اللون: تنظیم رنگ

 ایقاف: خاموش                                     آلی:اتوماتیک

 الاتصال: تماس گرفتن                           قائمة: فهرست؛منو

تنزیل:دانلود

ترجمه و شرح قصاید مهم عربی

آموزش تصویر برخی لغات عربی

 

دوستان عزیز امروز براتون یک پاورپوینت قرار میدم که برخی لغات عربی رو

با تصویر نشون میده .

 

کلیک برای دریافت فایل

نمودار آموزش اعداد عربی


نمودارها وسیله ای مناسب برای آموزش و  طبقه بندی اطلاعات است و از آنها برای ساده و ملموس کردن موضوعات گوناگون استفاده می‌شود و از آنجایی که مبحث اعداد در زبان عربی برای  خیلی ها مبحثی پیچیده است، استفاده از نمودار کمک فراوانی در تسهیل یادگیری آن می کند. چرا که با تقسیم بندی مطالب جلوی خیلی از اشتباهات  که ناشی از اشتباه کردن و خلط در قواعد است  را می گیرد.

در این پست از عربی برای همه می توانید نمودار آموزش اعداد عربی را که بصورت فایل پاورپوینت است دانلود کنید. برای اجرای آن به پاورپوینت 2007 یا بالاتر نیاز دارید.

این نمودار  توسط دوست عزیزم استاد مصطفی اللهیاری و به زبان عربی تهیه شده است.

 

دانلود از سرور پرشین گیگ

دانلود از سرور پارسا اسپیس

خلاصه ای کوتاه و سودمند از مبحث اعداد، ساعت، تاریخ


در این جزوه 18 صفحه ای که به زبان عربی و بخشی از کتاب گفتگو است، خلاصه ای کوتاه و سودمند از مبحث اعداد، ساعت، تاریخ و به طور کلی زمان در زبان عربی آمده است.

علاوه بر آن تمرینات و سوال و جوابهای مفیدی نیز برای یادگیری هر چه بهتر این مباحث قرار داده شده  است.

از ویژگی های این جزوه این است که علاوه بر ذکر قواعد، خود اعداد را هم مفصلا آورده است

می توانید این جزوه را از لینک زیر دانلود کنید:

 

دانلود فایل پی دی اف با حجم 4 مگابایت:

دانلود از پیکوفایل

دانلود از پرشین گیگ

دانلود از ترین بایت

حروف جرّ «خَلا، حاشا و عَدا»

حروف جرّ «خَلا، حاشا و عَدا»

به معنای استثناء هستند، اگر پس از آنها اسم مجرور به کار رود (جاءَ الطَّلَبَةُ خَلا (حاشا/ عَدا) محمّدٍ)؛ و چانچه پس از این واژه‌ها، اسم منصوب به کار رود، این واژه‌ها افعال استثناء هستند.

 

نکته: اگر پیش از این سه واژه، حرف «ما» به کار رود، لزوماً فعل استثناء به شمار می‌روند و نمی‌توانند اسمِ پس از خود را در مقام حروف جرّ، مجرور کنند (ألا کلُّ شیءٍ ما خَلا اللهَ باطلٌ).

ادامه نوشته

نکاتی در مورد ترجمه

معنای حروف جر و کاربرد آنها در جمله عبارتند از :

بـ = به ، بوسیله ، با (این حرف برای قسم نیز به کار می رود ) مانند باللهِ = به خدا قسم ، کتبتُ بالقلمِ = با قلم نوشتم ، اِذهب بِسلام = برو به سلامت ، ذهبتُ بهِ الی البیت = او را به خانه بردم .

گاهی حرف جر «ب» بصورت «از» ترجمه می شود ؛ مثال :

تتزیَّنُ الارضُ باللباس الاخضَرِ و العیونُ تَتَمتَّعُ بها : « زمین با جامه ی سبز تزیین می شود و دیدگان از آن لذت می برد ».

ادامه نوشته

نکاتی در مورد حروف و ترجمه آنها


‌إنّ یکی از حروف مشبهة بالفعل است ولی إنْ از حروف جازمه فعل مضارع

است که اگر بر سر ماضی هم وارد شود محلا مجزوم است

 أنّ  یکی از حروف مشبهة بالفعل است ولی أنْ حرف ناصبه فعل مضارع است

لکنّ  یکی از حروف مشبهة بالفعل است ولی لکن ْ حرف استدراک و گاهی حرف عطف است .

لمْ حرف جازمه فعل است ولی لِمَ حرف استفهام به معنی چرا است .

حرف لام (لِـ) با کاربردهای متفاوت :

للهِ الملک  ( لام  حرف جر است بعد از آن اسم آمده )

ََأسعی  لأنجحَ ( لام حرف ناصبه فعل است چون بعدش فعل مضارع منصوب آمده )

لِننجح ْ فی الامتحان ( لام حرف جازمه یا لام امر غایب و متکلم است زیرا بعد از آن فعل مجزوم شده است )

قواعد و زمان ها در زبان عربی

قواعد و زمان ها در زبان عربی + دانلود

قواعد و زمان ها در زبان عربی + دانلود

در این پاورپوئینت قواعد زبان عربی ویا بهتر قواعد و زمان ها در زبان عربی مورد اموزش قرار داده شده و میتواند یک کمک اموزشی برای علاقه مندان به یادگیری زبان عربی باشد.

این اسلاید آموزشی به آموزش زمان ها در زبان عربی می پردازد . با توجه به هوشمند شدن برخی از مدارس در کشور استفاده از اسلاید های آموزشی در سر کلاس درس برای تدریس می تواند کمک شایانی را به دبیر مربوطه در جهت درک و فهم هر چه بهتر مطالب برای دانش آموز کند.

لینک دانلود با حجم ۲ مگابایت

پسورد : www.langlearn.ir

شعری از ادیب کمال الدین

دیب کمال الدین ( متولد سال 1953 ـــ بابل ، عراق ) تمام عمر خود را صرف آموختن ونوشتن کرد . او دارای دو لیسانس در رشته های اقتصاد و زبان انگلیسی از دانشگاه بغداد است و در کنار کار موفقیت آمیزش به عنوان شاعر ، به روزنامه نگاری و مترجمی پرداخت و تاکنون ده مجموعه شعر را انتشار داده است . که بسیاری از شعرهایش به زبان هایی همچون انگلیسی ، فرانسوی ، آلمانی ، رومانی ، ایتالیایی ، اسپانیایی ، کردی وفارسی (توسط مترجم توانا حمزه كوتی) ترجمه شده اند ، واخیرا ً در آموزشگاه فرهنگی ولایت جنوب استرالیا به دیپلم ترجمه ی همزمان نائل شد . او اكنون در استرالیا زندگی می کند.
ادیب کمال الدین در موطن مادری اش به « حروف گرا» شهرت یافته و در پژوهشی ادبی در مورد کارهایش، که در سال 2007 در بیروت به چاپ رسید ،  33 منتقد به ستودن و نقد شعرش پرداختند. ادیب کمال الدین به شهرتی همتای شاعران گران سنگ استرالیایی رسید .
او گستره ی وسیعی برای موضوع شعرش انتخاب می کند وبا آن تاوانی سنگین را می پردازد که از قلب سرچشمه می گیرد ومنجر به زیان واندوه و هم چنین منجر به عشق با اشکال گوناگونش می گردد . ادیب کمال الدین از این نمی هراسد که به مسائلی مثل جنگ ، حقوق بشر وروابط شخصی بپردازد . بلکه این را با مهارتی هنری و تناسخی عاطفی انجام می دهد . این شعرها از غرابت ونمادگرایی سرشارند و دردها مشترک است و رازها و گره های فرهنگ عراق با شکلی عمیق و متفکرانه مکشوف اند که آنچه راکه خصوصی است به چیزی جهانی تبدیل می کنند .

ادامه نوشته

یکی از زوایای جالب زبان عربی

 در هر یک از زبانهای دنیا زوایای جالب و ریزه کاریهایی ویژه ای دیده می شود که آن زبان را از دیگر زبانها متمایز می سازد . و این مورد، د ر زبان عربی بیشتر از دیگر زبانها یافت می شود.

همه می دانیم یکی از نشانه های کلام فصیح آن است که در حین کوتاه و مختصر بودن، مقصود خود را به طور کامل ادا کند.

برای مثال این جملات را در دو زبان فارسی و عربی مقایسه کنید:

در فارسی

درعربی

فلانی گفت: بسم الله الرحمن الر حیم

بَسمَلَ فلانٌ

فلانی گفت: لا إله إلا الله

هَلَّلَ فلانٌ

فلانی گفت: سبحان الله

سَبّحَ فلانٌ

فلانی گفت: الله أکبر

کَبَّرَ فلانٌ

فلانی گفت: إنّا لله و إنّا إلیه راجعون

إستَرجَع فلانٌ

فلانی گفت: لا حول و لا قوّة إلا بالله

حَوقَلَ فلانٌ

این ویژگی را تنها در زبان عربی می توان یافت و به چنین افعالی (افعال منحوت) گفته می شود.


از  وبلاگ:mohamadqaderi.blogfa.com

دانلود فرهنگ لغت تصویری عربی اعضای بدن انسان


بخش سوم: اعضای بدن انسان، همراه با کلمات و افعال مرتبط


این مجموعه توسط مکتبة لبنان ناشرون در لبنان تالیف شده است و هدف از آن آموزش کلمات عربی و گسترش دایره لغات زبان آموزان بويژه کودکان در زمینه های مختلف است. این مجموعه از 7 بخش تشکیل شده که عبارتند از :
مزرعه و روستا، شغلها، حیوانات، بدن انسان، مدرسه، فصلها، دریا
این کتابها برای مدارس ابتدایی و راهنمایی بسیار عالی است و یک وسیله کمک آموزشی جذاب برای درس عربی در مدارس محسوب می شود.
در این پست بخش سوم این مجموعه را با عنوان "جسم" دانلود کنید.


حجم: 12 مگابایت


دانلود از سایت آرشیو


دانلود از سایت پرشین گیگ


دانلود از سایت پیکوفایل





دانلود بخش اول این مجموعه با عنوان "مزرعتي" مزرعه من


دانلود بخش دوم با عنوان حیوانات


منبع: عربی برای همه

پاسخ به سوالات شما

 (انه هو السمیع العلیم) رو ترکیب کنید وبگویید ه که به ان چسبیده و هو بعد از آن چه نقش هایی دارند؟خیلی ممنون
پاسخ:با عرض سلام وخسته نباشیدواما بعد

ان حرف مشبهه ه اسم ان محلا منصوب (ضمیر شان) هومبتدا السمیع خبر و العلیم خبر دوم وجمله هو السمیع العلیم خبر ان از نوع جمله اسمیه محلا مرفوع

اگر توضیحی درباره ی تجزیه ی فعل یاتی و این که مجرد یا مزید ثلاثی است بدهید. ببخشید یک سوال دیگه داشتم تجزیه ی فعل امر به چه صورت است؟مثلا فعل اعبد
پاسخ:سلام و متشکرم
یاتی : فعل مضارع للغائب ثلاثی مجردمعلوم معرب معتل و ناقص(صحیح و مهموز)
تجزیه فعل امر مثل تجزیه سایر فعل هاست اما چند نکته را باید توجه نمود(همیشه مبنی و معلوم می باشد) اعبد : فعل امر مفرد مذکر حاضر  مبنی برسکون معلوم  صحیح و سالم متعدی


ادامه نوشته

ترجمه شعر عربی

ان العمر کله صفا
تمام عمرمان همراه با سعادت و خوشبختی بود
کنا سوا لیل وسهر
شبها را با همدیگر سپری می کردیم و تا صبح بیداری می کشیدیم
والنور عم یمشی حفا
و روشنایی پابرهنه در بین ما راه می رفت
ویفارق غصون الشجر
و از شاخه درختان جدا می شد
انت وانا ونسمة جفا
من و تو و نسیم بی رحمی

ادامه نوشته

ترجمه شعر عربی


إنی خیرتک فاختاری
من فرصت انتخاب کردن را به تو دادم , پس انتخاب کن
ما بین الموت على صدری
بین مرگ در آغوش من
او فوق دفاتر اشعاری
یا مرگ بر روی دفترهایی که در آن شعرهایم را می سرودم
ا
ختاری الحب اواللا حب
انتخاب کن , زندگی همراه با عشق یا زندگی بدون عشق
فجبن الا تختاری
که عدم انتخاب تو دلیلی بر هراس تو می باشد
لا توجد منطقة وسطى
هیچ حد میانی وجود دارد
ما بین الجنة والنار
بین بهشت و آتش دوزخ

ادامه مطلب    نویسنده : مجید عوضوردی مقدم

موارد استفاده معنایی بابهای ثلاثی مزید

موارد استفاده معنایی بابهای ثلاثی مزید

باب إفعـــال

) الدخول فی زمان او مکان:

أصبحنا = داخل شدیم در صبح

أمسینا : داخل شدیم در شامگاه

4) واجِدِیَّة: ( دارا شدن فاعل چیزی را).مانند
أثمَرَ الشجرُ= درخت دارای ثمر شد
ألبَنَت الشاةُ = گوسفند دارای شیر شد.

** که این معنی از باب افعال متعدی نمی باشد

آیه ی قرآنی:﴿ کُلُوا مِن ثَمَرهِ اِذاأثمَرَ﴾( انعام 141)

(بخوريد از ميوه اش زمانيکه دارای ميوه شد)

 

5) الدلالة علی السلب: مانند:

أشکََيتَه =           شکايت اورا بر طرف کردم

أقذَيتَه(أزلتُ قَذَی عينه) = ازچشمش برطرف کردم

أشفَی المریضُ =            شفایش از بین رفت.

ادامه نوشته

کتاب موبایلی آموزش لهجه های عربی

کتاب موبایلی آموزش لهجه های عربی

این کتاب که بر روی تلفن های همراه قابل نصب است شامل ترانه های عربی این وب سایت وترجمه  فارسی آن ها می باشد.

 

 

برای دانلود کتاب زیر روی شکل زیر کلیک کنید.

نکته ترجمه ای مهم در مورد انواع "ما

نکته ترجمه ای مهم در مورد انواع "ما"


۱-ماهوأخطرُ الأمراضِ للانسان؟:              «خطرناك ترين بيماري هابراي انسان چيست؟»«استفهاميه»
۲-مانَسيتُ عَهدي ومسؤليَّتي:               «پيمانم ومسئوليتم رافراموش نكردم.»«نافيه»
۳-ماتَفْعلوامِنْ خيرٍتَجِدْهُ عندَاللهِ:              «هرچه ازكارنيك انجام دهيد،آن رانزدخدامي يابيد.»«شرطية»
۴-لِلهِ مافي السمواتِ وَمافي الارض:      «براي خداست آنچه درآسمانهاوآنچه درزمين است.»«موصول»
۵-ماأَبْعَدَ الخيرَ………:« نيكي كردن……… چقدردوراست!»«تعجّبيّة»
۶-ماجَليسٌ بأفضلَ مِن الكتاب:«همنشيني بافضيلت ترازكتاب نيست.»
«ماي شبيه به ليسَ»ويــــژه انساني»
۷-إنَّما المؤمنون إخوةٌ:
همانامؤمنان برادرهستند»«كافّة»«ماي حرفيه»انَّماازاداة حصرمي باشد.

راهکارهای  مفید  جهت یادگیری ترجمه در کنکور (مرحله ای)

راهکارهای  مفید  جهت یادگیری ترجمه در کنکور (مرحله ای)
مقدمه

« تَعَلَّموااَلعَرَبیّةَ فَإنَّهاکَلامُ الله ألَّذی یُکَلِّم بِهِ خَلقَهُ »

با حمد و سپاس فراوان به درگاه خداوند بخشنده و مهربان که به من این توفیق را داد تا در مسیر خدمت فرهنگی گام برداشته و بتوانم روشی نو در آموزش زبان عربی ارائه نمایم.

امروزه برای افزایش انگیزه کافی در بین دانش آموزان جهت یادگیری این زبان تالیف کتاب های کمک آموزشی با تکیه بر مسائل روان شناختی در کنار کتب درسی می تواند گامی موثر جهت تقویت یادگیری و ایجاد انگیزه باشد.

ادامه نوشته

نکاتی مفید پیرامون ترجمه

چند نكته درباره مبحث ترجمه:

در مبحث ترجمه، بايد به نكات  زير توجه داشته باشيم

1- فعل :زمان فعل،ماضي، مثبت ومنفي بودن (استمراري،بعيد،نقلي) ،مضارع مثبت ومنفي، امر، وصيغه ،لازم ومتعدي بودن ومعلوم ومجهول بودن و...

2- اسم : مفرد مثني وجمع بودن آنها و معرفه ونكره بودن آنها و جامد ومشتق بودن آنهاومذكر ومؤنث بودن آنها و...

3- ضماير(متصل ومنفصل  وصيغه ومرجع آنها )اسم اشاره واسم موصول (معاني آنها)

4- نقش اسم (مبتدا ،خبر، حال (مفرد وجمله ) إستثناء و.....)بايد توجه داشت . شرح نكات مهم ترجمه درهرمبحث آمده وتوضيح لازمه داده شده است اما در اینجا بعنوان مبحث مستقل بررسی می کنیم.

ادامه نوشته

ترجمه کتاب های عربی اول دوم سوم وچهارم عربی دبیرستان

ترجمه کتاب های عربی اول دوم سوم وچهارم عربی دبیرستان

ترجمه کتاب های عربی اول دوم سوم وچهارم عربی دبیرستان

با ویرایشی جدیدتر وحجمی کمتر 

  عربی اول عمومی

  عربی دوم انسانی

 عربی دوم غیر انسانی

 عربی سوم انسانی

  عربی سوم غیر انسانی

 عربی چهارم انسانی

 

 



ترجمه متن  درس  ششـــــم   عربی پیش دانشگاهی

درس ششم                                             رفتار حیوانی  (ص6)

   

 

   

 

 (حیوانات ، اطراف شیر در جنگل گرد هم هستند)

شیر:

 ما در اینجا جمع شده ایم              تا درباره ی كارمان فكر كنیم.

طاعون - این بیماری لعنتی- ما را دربر گرفته است . 

روایت كرده اندكه پیشینیان در روزگاران قدیم برای آیندگان این رازراگفته اند

كه وبا به هر قومی نزدیك می شود كه گناه كرد نـــــد

اما اگر آنها از گناه روی برگردانند مـــرض ازبین می رود

پس باید بدانچه از ما سر زده   و به آنچه از ما پنهان شده اعتراف كنیم

سپس مفسد  را قربانی كنیم        و كسی را كه به مردم تجاوز كـــــرد

پلنگ: این نظر درست است .

روباه: زنده باد سرورمان شیر!

هر كس نظر خود را بیان خواهد كرد  تا اینكه [طاعون را] از اهل زمین طرد كند .

شیر:  اینك ای قوم این نظر من است               كه نظری آشكار است

چه بسیار كشته ها و زخمی هایی را             در   دشت رهـــا كردم.

آیا مرا گناهكار می پندارید؟     روباه:نه تو سزاوار ستایش هستی.

ای سلطان جانوران وحشی، تمام مردم را بكش  تا بیاساییم

پلنگ:              اما من بر تمام زمین ترس را گسترانده ام.                      زمانی كه تاریكی شب می رسد        كودكان رابه سرعت می ربایم.

آیا مرا گناهكار می پندارید؟

روباه:   هرگز! شایستگی تو پوشیده نیست.

خرس:

من به مزرعه ها شبیخون می زنم درحالی كه میوه های آن رامی خورم

و هنگامی كه از روستایی گذرمی كنم   دستان من كودكان آن را خفه می كند.

آیا آن كار سرزنشی برای من است ؟پلنگ: مبادا آن را انتخاب كنی

روباه: (در حالی كه روی به سوی خر می كند، می گوید:)

واینك ای خر توراچه شده است كه باآسودگی سكوت را اختیاركرده ای؟

بگو:          گرگ: تو چه جنایتی مرتكب شده ای؟ الاغ:

 من جنایتی نكرده ام و بخاطر نمی آورم كه كار زشتی داشته باشم

گرگ:

ای پست ترین مردمان           از كی زیرك و شیوا سخن شده ای ؟!

الاغ:

روزی گرسنه  بودم     در حالی كه شب داشت فرا می رسید.

و علف خشكی پیدا كردم كه در گوشه ی ازحیاط دیر به زمین افتاده بود

روباه: آیا  از آن خوردی؟                            الاغ: بله! خوردم.

پلنگ: اعتراف كردی.          گرگ: باید قربانی شوی .(قربانی شو)

شیر:

كسی كه به مال وقفی دست بزنددرقانون ما ریختن خونش مباح میشود

این كسی است كه با خوردن دارایی      صومعه ها وبا را آورده و خون مارا حلال كرده است .

پس بگیرید و بسوزانیدش و از جسمش در راه خداوند قربانی دهید تا شفای ما باشد

پلنگ: بشتابید!(بشتاب)

گرگ: از میان ما خارج شو!

پلنگ: شخصی كه خوشی ما را نمی خواهد، نباید زنده باشد!

روباه:

اگر جوان دارای نیرو باشد       كارهای زشت او هم دارای شرف است

امـــا اگــرضــــعیف بـــــــاشد             دلیلش هم ضعیف است

ترجمه متن  درس  پنجــــــم  عربی پیش دانشگاهی

درس پنجم                مسلمانان استادان تمدن جدید هستند

مسلمانان حقّ بزرگی بر تمدن جدید دارند.

و تاریخ نویسان غربی علوم جدید ثابت كرده اند كه اگر مسلمانان نبودند بیشتر علوم قدیم از بین می رفت و حركت علمی اروپای جدید سال ها عقب می ماند كه مدت آن را جز خدا كسی دیگر نمی داند .

در زمانی كه تمدن مسلمانان در اسپانیا درخشید، یعنی در دو قرن سوم و چهارم هجری (نهم و دهم میلادی)،اروپا در دریای بی فرهنگی غرق بود .

 

و هنگامی كه خواستند لباس نادانی را از شانه هایشان بیندازند،به طرف مسلمانان روی آوردند در حالی كه از آنها آموزش می دیدند، زیرا آنان غیر از مسلمانان چراغی پیدا نكردند كه از آنهادر علوم بهره مند شوند.

و از سال 1130 میلادی در شهر"طلیطله" ( شهری در اسپانیا) مدرسه ای برای ترجمه ی مشهورترین نوشته های مسلمانان از عربی به لاتین تأسیس شد. و در این هنگام غربیان دریافتند كه جهانی غیر از جهان عقب مانده ی آنان وجود دارد .

و اینك بعد از آن باید نگاه سریعی داشته باشیم به علومی كه مسلمانان در آنها بر جسته شدند سپس آنها را در شرق و غرب پراكندند.

در عرصه ی پزشكی به مباحثه درباره ی امراض و درمان آنها براساس آزمایش ها توجه كردند و آن آزمایش ها را درآزمایشگاهها و بیمارستان هایی كه تأسیس كرده بودند، آزمایش می كردند ، تا اینكه بر علم پزشكی قدیم چیزهای زیادی را افزودند

و كافی است بدانی كه كتاب"ابی قاسم الزهراویّ" از بیست بخش درباره ی علم پزشكی و جرّاحی تألیف شده كه اسم آن"التصریف لِمن عَجَز عن التالیف"می باشد و شامل بیش از دویست شكل از آلات و ابزارهای جرّاحی می باشد و ترجمه ی این كتاب مرجع پزشكان در غرب بود .

 

و مسلمانان كسانی اند كه پایه های صنعت"دارو سازی" را بنا نهادند و كتابهایی درباره ی آن تألیف كردند

اما"علم شیمی"، دانشمندان آگاه اروپا می گویند مسلمانان پایه های آن را بنا نهادند و غربیان برخی از صنایع به ویژه صنعت كاغذ سازی را از آنها نقل كردند(آموختند)، چنانكه بیشتر از پنجاه اسم از اسم های شیمیایی را كه مسلمانان وضع كردند، به زبان خودشان انتقال دادند .                                                         (ص5)

و در عرصه ی علوم ریاضی مسلمانان ارقام هندی را گرفتند و آنها را آراستند و نیكو ساختند و روش جدیدی برای آن بوجود آوردند و آن شمارش اعشاری با بكارگیری صفر است چنانكه امروز هم استعمال می شود .

اما در علم"جبر" علامت های آن را روشن و آشكار كردند و چیزهایی به آن افزودند تا اینكه آن را علم مستقلی ساختند و اسم این دانش را اروپاییان به زبان خودشان انتقال دادند.

اولین كتاب در جبر متعلق به "محمد بن موسی الخوارزمی" است و مسلمانان علم مثلثات را علم مستقل و كاملی ساختند .

و در علم "نجوم" كارهای برجسته مسلمانان فراوان است آنها رصدخانه هایی در جای جای سرزمین های اسلامی تأسیس كردند و این دانش را از خرافات پیشگویی و طالع بینی پاك كردند و جداول دقیق و بزرگ و با ارزشی را ایجاد كردند.

و به مدوّر بودن زمین و گردش آن بر دور محورش معتقد بودند و "اسطرلاب" دقیق را اختراع كردند و موقعیت های بسیاری از ستارگان را تعیین كردند و طول سال شمسی را محاسبه نمودند كه مرجع مهمی برای دانشمندان زمان ما بود .

همچنین درباره ی علم"مكانیك"[مطالبی] نوشته اند و آنچه را درباره ی آن علم نوشته اند، "علم الحیل" نامیدند و درباره ی"صوت" و پیدایش و پخش آن و ... تحقیق كردند و پدیده ی جذب مغناطیسی را شناختند و مسلمانان درباره ی علم نور بحث های ارزشمندی دارند كه كسی بر آنها پیشی نگرفته است .

و اندیشه های اجتماعی و اقتصادی "ابن خلدون" كه در مقدمه ی تاریخ مشهورش آمده، غریبان را شگفت زده كرده است. و بسیاری از آنها وی را مؤسّس علم جامعه شناسی و اصول اقتصاد سیاسی شمرده اند

و مسلمانان - هر چند كه نیروهای ستمگر علیه آنان توطئه كرده اند و آنها را از رهبری كاروان علمی برای دوره ای از زمان كنار زدند - همچنان كه قدرتشان را در گذشته اثبات كرده اند می خواهند دوباره در تاریخ، صفحات درخشانی را بوسیله اختراعاتشان ثبت كنند، همان چیزی را كه سزاوار است افتخاری برای انسانیّت درآینده باشد، همانطور كه علم آنها در گذشته مایه ی افتخار برای انسانیّت بود

ترجمه متن  درس  چهــــارم  عربی پیش دانشگاهی

درس چهارم                                               پیر زن انقلابی

در اطراف روستا پیرزنی وجود داشت كه حوادث روزگار چیزی جز چهار میش برایش باقی نگذاشته بود، شیر و پشم آنها را می گرفت تا به زندگی ادامه دهد.

در صبح یكی از روزها از فریاد پیرزنی كه به علت دزدی، چهار میشش را از دست داده بود، روستا با ترس بیدار شد

همه ی مردم به خانه ی كوچك او آمدند تا راهی برای این مسأله پیدا كنند. چهار نفر از سرشناسان روستا پیش رفتند و همگی به او گفتند:

ای مادر نگران نباش! ما به جای آن میشی به تو می دهیم.

اما پیرزن گفت: از لطف شما سپاسگزارم ای فرزندانم، ولی من میش های خودم را كه در تربیت آنها رنج برده ام، می خواهم و از شما درخواست می كنم كه مرا نزد حاكم ببرید تا به مشكل من رسیدگی كند.

مردی به او گفت: حاكم به حرف تو گوش فرا نمی دهد، زیرا او به مساﺋـلی بزرگتر از مشكل تو مشغول است .

پیرزن از شنیدن این سخن خشمگین شد و گفت:

آیا مسأله ای بزرگتر از مشكل من وجود دارد؟!

و سرانجام اهالی روستا توافق كردند كه پیرزن را به مقرّ حاكم ببرند.

زمانی كه به مقرّ حاكم رسید، پیش یكی از دربانان رفت و گفت: ای فرزندم! من می خواهم با حاكم روبرو شوم.(حاكم را ببینم).

مرد با تعجب دهانش را باز كرد و گفت:

تو كی هستی كه با حاكم ملاقات كنی؟!

به تندی گفت: من صاحب حقّی هستم كه از من دزدیده شده است .

پس به او گفت: حاكم، عامّه ی مردم را قبول نمی كند، او فقط كسی را می پذیرد كه مسأله ی مهمی داشته باشد .

پیرزن لرزید و گویی شور و اشتیاق جوانی و قیام و انقلاب بار دیگر به سوی او بازگشته است، پس گفت: وای بر تو آیا معتقدی كه مسأله من مهم نیست؟

پس مرد ناراحت شد و به پیرزن گفت:

از اینجا برو، تو شایسته ی ملاقات با سرورم حاكم نیستی!

پیرزن با عصبانیت جواب داد:

وای بر تو، اگر دیدار مظلومان شایسته حاكم نمی باشد، پس سزاوار نیست كه حاكم در مقام خود باقی بماند!

آنگاه مرد به یكی از نگهبانان اشاره كرد كه پیرزن را بیرون كند. اما پیرزن بر سر نگهبان محكم فریاد كشید كه صدا به گوش حاكم رسید.(حاكم) درباره ی ماجرای او پرس و جو كرد، سپس بعد از آن ماجرا به وی اجازه ورود داد.

پیرزن با سربلندی وارد شد و حاكم از وی پرسید:

چه اتفاقی برایت افتاده، ای پیرزن؟

پاسخ داد: تو چهار میش مرا دزدیدی در حالی كه من خوابیده بودم!

حاكم با حالت تمسخر گفت:

لازم بود كه به خاطر میش هایت بیدار می ماندی نه اینكه می خوابیدی.

پیرزن جواب داد: گمان بردم تو بیداری ای سرورم! پس خوابیدم.

در این هنگام حاكم سر به زیر انداخت، سپس رو به یكی از سربازان كرد وگفت : چهار میش به او بدهید.

پیرزن خارج شد در حالی كه در شادمانی و پیروزی زندگی می كرد .

ترجمه متن  درس  سوم   عربی پیش دانشگاهی

درس سوم                                چه كسی به بزرگواری دست می یابد؟

 

كسی كه سوار بر خطر نشود(خطر را نپذیرد)، به بزرگواری نمی رسد/     و هر آنكه احتیاط را در پیش گیرد به مقام بلند نمی رسد .

ناچار برای بدست آوردن عسل زنبوری است كه مانع آن می شود/

 كسی كه ضرر را متحمل نشود، سودی نمی چیند (سودی را به دست نمی آورد).

نیاز برآورده نمی شود مگر بعد از تحمل رنج و سختی /

 آرزو برآورده نمی شود (تمام نمی شود) جز برای كسی كه صبر داشته باشد.

دوراندیش ترین مردم كسی است كه اگر از تشنگی بمیرد/ به آبشخور نزدیك نمی شود تا زمانی كه محلّ بازگشت از آبشخورگاه را بداند.

خردمندترین مردم كسی است كه وقتی چشمهایش به چیزی نگریست/ از كار دیگران عبرت گیرنده باشد .

اگر پا بلغزد، لغزش پا اصلاح می شود/

 ولی اندیشه و فكر اگر بلغزد، لرزش فكر اصلاح نمی شود .

[بهتر است"یُقالُ" را مجهول "یُقیلُ" بگیریم.

(أقالَهُ مِن عَثرَتِهِ:  او را از لغزشش برخیزاند.)

 امّا غالباً "یُقالُ" را مجهول "یقولُ" معنی می كنند. (یُقالُ: گفته می شود)]

هر آنكه در زندگی با فكر و عقیده چاره اندیشی كند، زندگی همواره با خوشی برایش ادامه می یابد/ و گرفتاری با عذرخواهی نزد او می آید.

هر آنكه در زندگی با فكر و عقیده چاره اندیشی كند، زندگی همواره با خوشی برایش ادامه می یابد/ و گرفتاری با عذرخواهی نزد او می آید.     به بزرگی نمی رسد مگر آن جوانمردی كه خوی های او شرافتمندانه گردد/ پس آنچه را كه دستور دهد روزگار از آن اطاعت می كند.

ترجمه متن  درس  دوم   عربی پیش دانشگاهی

درس دوم

اراده ی بلند

یكی از پیشوایان بزرگ از فرزندش پرسید: ای فرزندم در زندگی خود بدنبال چه هدفی هستی و دوست داری مثل كدام مرد از مردان بزرگ باشی؟

جواب داد: دوست دارم كه مثل تو باشم. گفت: وای بر تو ای فرزندم! بی شك خودت را كوچك كردی و اراده ی خود را خوار ساختی.

من در آغاز رشد و بزرگ شدنم خود را آماده ساختم كه همانند علی بن ابی طالب باشم، پس پیوسته كوشیدم و تلاش كردم تا به مقامی رسیدم كه آن را می بینی و می دانی كه میان من و علی(ع) فاصله زیادی وجود دارد  بسیاری از مردم در تفاوت میان فروتنی و كوچك كردن خود و میان خود پسندی و همّت بلند دچار اشتباه می شوند;                                  

                       و شخص خوار پست را متواضع می پندارند و آن مردی را كه خویشتن را از پستی ها بالا بردو به شناخت حقیقت مقامش رسد، متكبّرمی نامند.(ص2) و فروتنی چیزی جز ادب و خود پسندی چیزی جز بی ادبی نیست.       مردی كه با لبخند با تو مواجه می شود و زمانی كه با او حرف می زنی به تو گوش می سپارد و با خوشرویی و تبریك با تو دیدار می كند، شخص كم ارزشی نیست آنچنان كه گمان می كنند بلكه او دارای نفس والایی است زیرا وی فروتنی را برای عظمت نفس خود شایسته تر یافته، پس فروتن شد و ادب را برای ارزش و مقام خویش بالاتر یافت، پس مؤدّب شد .           و در میان مردم هیچ كس مانند طالب دانش به همّت بلند نیازمندتر نیست.

زیرا نیاز مردم به استعداد وی بیشتر از نیاز آنها به نبوغ و استعداد سایر صنعت گران و پیشه وران است .

و آیا جز این است كه صنعت گران و پیشه وران ثمره ای هستند از ثمرات و آثار نیكوی او؟ بلكه او (طالب علم) دریای سرشاری است كه نهرها و آبگیرها از آن سیراب می شوند.

پس ای طالب دانش! بلند همت باش و نگاهت در تاریخ مردان بزرگ آن چنان نباشد كه در دل تو ترس و وحشت بیندازد و خوار و كوچك شوی آن گونه كه شخص ترسو خوار می شود هنگامی كه داستانی از داستان های جنگ ها را می شنود .

و بپرهیز از اینكه نا امیدی بر نیرو و شجاعت تو غلبه كند و همانند تسلیم شدن انسان عاجز ضعیف، تسلیم شوی.                             

               ای طالب دانش! تو در رسیدن به هدف خود به مردمی غیر از مردم خود و فضایی غیر از فضای خود و آسمان و زمینی غیر از آسمان و زمین خود و عقل و ساز و برگی غیر از عقل و ساز و برگ خود نیاز نداری

 و اما تو به نفسی با مناعت و اراده ای بلند نیازمندی.

پاسخ به سوالات شما


 ( پاسخ به سوالات شما )    
   

ترجموا هذه العبارات الی العربیه:
شما در ایران در چه شهری زندگی می‏کنید؟ ایّ المدینة تسکن(تعیش) فی ایرانَ ؟
من در شهر ری از توابع استان تهران زندگی می‏‌کنم. انا اسکنُ(اعیش) من حواشی محافظة الطهران 
چه‌ وقت‌ در دانشگاه‌ ‌ثبت‌ نام کردی‌؟  متی سجلتَ  اسمک فی  الجامعة؟
اسم‌ شما چیست‌ و از کجا می‌آیید؟  مااسمک  و من این تجی ءُ ؟
سفر چطور بود؟ کیفَ کان السفرُ؟
آب و هوای این شهر چگونه است؟  کیف المناخ هذا البلد (المدینة)؟

بحث: التمرین الاول

اذکروا مترادف هذه الکلمات بالعربیة ثم استخدموها في جمل مفیدة.
استغرق(استمر، طال): انا درستُ اللغة العربیة وآدابها فی جامعة طهران  واستغرق دراستی اربع سنوات ٍ
إزالة(امحاء): العصر الذی نعیش الان فیه ازالة الجهل واجبٌ علینا
شاقّ(صعب): انا  اتسلق کل الجمعة  الی الجبال و هذا العمل لیس لی عمل شاق.
استمر(ادام): استمرّ صدیقی دراساته العلمیة فی مجال الفقه والبحثوث الاسلامیة  سنة کاملة .
حوّل (فی...): امّا الان ارید انا اتحدث  حول حفلة عظمیة تنعقد فی اسبوع الآ تیة فی مدرستنا.
ملاحظة(مشاهدة): صدیقی العزیز، لاحظ الامور  ملاحظة کثیرة لانّها تحتاج الی اهتمام دقیق.
دقّقوا في قواعد الجمل الاسمیة والفعلیة.
غیّروا صیغة الجمل و حوّلوا هذه الجملة إلی جملة استفهامیة.
حاولوا أن لا تکون جملکم أقلّ من ثماني کلمات.

وفقکم الله.(برای تبدیل جملات استفهامیه یک حرف استفهام (هل) در ابتدا آنها بیارور.

موفق باشید



ترجمه متن  درس  دوازدهــــم   عربی پیش دانشگاهی

درس دوازدهم اخلاق نیك

بار خدایا بر محمد و آل او درود فرست و ایمانم را به كامل ترین مراتب ایمان برسان و باورم را برترین یقین قرار بده و نیت مرا به نیكوترین نیت ها و كردارم را به بهترین كردارها برسان .

و مرا برهان از كاری كه توجّه كردن به آن مرا (از عبادت تو) باز می دارد و مرا به آنچه كه فردا (روز رستاخیز) می پرسی به كار بگیر و روزهای مرادر آنچه كه مرا به خاطرآن آفریده ای،به پایان برسان.و مرا بی نیاز كن و روزیت را بر من فراخ گردان

وبه <خود بزرگ بینی> دچارم نكن و مرا به بندگی بگیر و عبادتم را با عُجب و خودپسندی تباه مگردان و خیر و نیكی برای مردم را به دست من روان ساز، و آن را با منت نهادن از بین نبر و خوی های پسندیده را به من ببخش و مرا از فخر فروشی نگهدار .

بار خدایا بر محمد و آل او درود بفرست و مرا در میان مردم درجه ای بالا نبر جز آنكه پیش نفسم مانند آن پست نمایی، و ارجمندی آشكارا برایم میاور جز آنكه به همان اندازه پیش نفسم برای من خواری پنهانی پدید آوری ...

و تا هنگامی كه عمرم مانند جامه ی فرسوده ای در فرمانبری تو به كار رود، به من عمر دراز بده، و هر گاه عمر من چراگاه شیطان شود، مرا به نزد خودت قبض روح كن پیش از آنكه دشمنی سخت تو به من روی آرد یا خشمت بر من استوار گردد ...

خداوندا بر محمّد و خاندان او درود فرست، و مرا به زینت شایستگان آراسته فرما و زیور پرهیزكاران را به من بپوشان با گستردن عدل و داد و فرونشاندن خشم و خاموش كردن آتش دشمنی و گرد آوردن پراكندگان ...

و فروتنی ... و گفتن حق اگر چه سخت بیاید و كم شمردن نیكی در گفتار و كردارم، اگر چه بسیار باشد و بسیار شمردن بدی در گفتارم و كردارم،اگر چه اندك باشد ....

خداوندا بر محمد و خاندانش درود فرست و فراخ ترین روزیت را برمن هنگامی كه پیر شوم و قوی ترین توانایی ات را در من هنگامی كه خسته و فرسوده شوم، قرار بده و مرا به سستی در عبادتت گرفتار مكن ...

و مرا هرگاه بیچاره شوم به یاری خواستن از غیر خودت و هرگاه فقیر گردم به فروتنی برای درخواست از غیر خودت و هرگاه بترسم به زاری كردن پیش غیر خودت آزمایش مفرما كه به آن سبب سزاوار خواری و باز داشتن و روی گردانیدنِ تو شوم،

ای مهربان ترین مهربانان.

ترجمه متن  درس یـازدهــــم  عربی پیش دانشگاهی

درس یازدهم قانون موفقیت در زندگی

بدون تردید از شرایط موفقیت در زندگی تلاش و پایداری است، و كوشش كردن در بسیاری از اوقات كم استعدادی افراد را جبران می كند.

ما در دانش آموزان یك كلاس می بینیم آنهایی كه دارای استعداد متوسط هستند، بر تیزهوشان و زیركان برتری می یابند.

زیرا گروه اوّل تلاش كردند و گروه دیگر تنبلی كردند، و در دنیای صنعت و تجارت و تمام كارهای زندگی نیز این چنین است .

هدفی كه انسان می خواهد آن را محقّق كند تا اینكه دانشمندی موفق یا پزشكی موفق یا بازرگانی موفق شود برای محقّق شدنِ آن به زمانی طولانی و صبر و استواری و تلاش و پایداری احتیاج دارد.

و راه محقّق شدن هدف، راه صاف و همواری نیست بلكه پُر از خارهاست . و مردم در آن راه چند گونه اند، گروهی در آغازِ راه خسته می شوند و از رفتن در آن راه منصرف می شوند.

و گروهی تا یك سوم یا نصف آن راه را می روند، و گروه اندكی در مقابل اذیّت و آزار صبر پیشه می كنند تا اینكه به پایان آن می رسند و اینان فقط موفق اند.

و از جمله چیزهایی كه به تلاش و پایداری كمك می كند، بلند پروازی و میل و رغبت است كه انسان بهتر از آنچه كه هست بشود . و زندگی بدون بلند پروازی ، زندگی خشك و سردی است .

خوشبختانه در این دنیا فرد تلاشگر پایدار لذّت كارش را با خود به همراه دارد هر چند كه نتیجه اش شكست باشد

پس كسی كه به كار برای رسیدن به هدفش تمایل دارد در هنگام كارش لذت زیادی می برد و لذّت بردنِ او تلاش و زحمت او را از یاد می برد، تا جایی كه دوست ندارد آن لذت رابا لذت راحتی و آرامش و سكونی كه شخص تنبل دارد، عوض كند.

تلاش در آغاز و انجامش لذت بخش است. و تنبلی و سستی در آغاز و انجامش خسته كننده است. و زندگی تا زمانی كه با كار پر نشود؛ باری سنگین است.

و جایگاه امّت ها در بهره وری از تلاش و پایداری و عقب ماندن به خاطر تنبلی و سستی همانند جایگاه افراد است. هیچ امتی پابرجای نمی ماند و مقامش بزرگ نمی شود مگر بر اساس تلاش مداوم.

این شأن و منزلت گذشته و حال است، به عنوان مثال ملت روم روزی كه مردان آنها در شؤونات زندگی از جمله فرماندهان نظامی و دانشمندان در سیاست و قانون و مانند آن كار می كردند، عزّت و مقامشان بالا بود.

زمانی كه به راحتی روی آوردند و در بین آنها برده داری رایج شد كه كارشان را انجام می دادند و كار كردن در نظر بزرگان زشت و ناپسند شد، و بزرگواری را خدشه دار می كرد، دولتشان از بین رفت و نیرویشان تباه شد وبه نابودی پایان یافت .

و دولت اسلامی به دست مردانی بنا شد كه راحتی و دارایی ها و جان هایشان را فدا كردند و برای عظمت بدون خستگی كار كردند، ولی زمانی كه به راحتی و نعمت روی آوردند، بزرگواری خویش را از دست دادند و سخنشان ضعیف شد، و زمانی كه دوباره شروع به كار نمودند، دوباره شروع به زنده كردن خود نمودند.

و این همان قانون طبیعی و ثابت است. كوشش و پایداری وسیله ترقی افراد و ملت ها است و تنبلی و سستی

علت انحطاط وپستی افراد و ملت ها می باشد .

و این عادت افراد و ملت ها شده كه بهانه تراشی نمایند و بوسیله ی آن تنبلی خود را توجیه كنند و در حقیقت این بهانه ها دلیلی بر نبودن تمایل راستین می باشد .

اما كسی كه اراده اش قوی و تمایلش راستین باشد، درِ كار كردن حتماً به رویش باز است و موفقیت و پیروزی همیشه هم پیمان اوست .

و برای افراد و ملت ها بهتر است كه از بهانه تراشی دوری كنند و در فكر بهانه تراشی نباشند، بلكه درباره ی كنار زدن آن از سر راهشان فكر كنند. وعذر چیزی جز بهانه آوردن ناتوانان نیست، (فقط ناتوانان بهانه تراشی می كنند.)

ترجمه متن  درس  دهـــــم   عربی پیش دانشگاهی

درس دهم خدای را، خدای را، از حال یتیمان غفلت نكنید

سفارش امام علی(ع) به حسن وحسین(ع) هنگامی كه ابن ملجم كه لعنت خدا بر او باد به او ضربت زد:

شما را به تقوای الهی سفارش می كنم، و اینكه دنیا را نخواهید هر چند دنیا شما را بخواهد ... و سخن حق بگویید و برای پاداش[ آخرت] كار كنید و دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید .

وصیت می كنم شما دو فرزند و همه فرزندان خود و همه ی آن كسانی را كه نوشته ی من به آنان می رسد، كه در پیشگاه خدا تقوا ورزید و در كارتان نظم داشته باشید و با هم آشتی كنید .

خدای را،خدای را از حال یتیمان غفلت مكنید.

خدای را ،خدای را با همسگایگان مدارا كنید،زیرا آنان سفارش پیامبرتان هستند. پیوسته درباره ی آنان سفارش می نمود تا جایی كه گمان كردیم بزودی برای آنان حقّ ارث خواهد داد .

خدای را، خدای را، نباید دیگران درعمل به قرآن از شما پیشی گیرند،

خدای را، خدای را، درباره ی نماز، كه ستون دین شماست .

خدای را،خدای را،درباره ی خانه پروردگارتان،تا باقی هستید آن را خالی نگذارید.

خدای را،خدای را در جهاد در راه خدای، با اموالتان و جان هایتان و زبان هایتان

بر شما باد به هم پیوستن و بخشش به یكدیگر، و شما را از به هم پشت كردن و از همدیگر بریدن، بر حذر می دارم. امر به معروف و نهی از منكر را از ترك نكنید وگرنه بدكاران شما بر شما دست یابند سپس دعا می كنید و دعایتان برآورده نمی شود

 

ترجمه متن  درس نهـــــم  عربی پیش دانشگاهی

درس نهم بزرگی در زندگی و مرگ

بزرگی در زندگی و مرگ واقعاً برای تو(نصیرالدوله)

حقّ است و آن یكی از معجزات می باشد .

گویا این مردمی كه پیرامون جسد تو ایستاده اند،

گروه هایی هستندكه درروزهای بخشش توبه دورت جمع می شدند.

گویا تو در میان آنها مانند خطیبی ایستاده ای

و همگی برای ادای نماز بر خاسته اند

و هنگامی كه درون زمین بعد از وفات تو،

تنگ شد از اینكه بزرگی تو را در بر گیرد .

[منظور این است كه زمین نتوانست پیكر گرانقدر تو را در دل خود جای دهد. ]

فضا و آسمان را قبر تو گردانیدند و لباسِ بادها را جایگزین كفن كردند.[اشاره به این است كه پیكر نصیرالدوله روی چوبه به صلیب كشیده شده بود و <باد> كفن او شده بود. شاعر می خواهد عظمت این وزیر مقتول را نشان دهد. ]

به علّت عظمت وجودت در میان مردم همچنان

با نگهبانان وپاسدارانی مطمـﺌـن محافظت می شوی.

وپیرامون تو شبانه آتش برافروخته می شود

در روزهای زندگی نیز این چنین بودی

مركبی را سوار شدی كه قبل از تو زیدبن علی

در سالیان گذشته بر آن سوار شد و به اوج بلندی رفت

ترجمه متن  درس هشتـــــم  عربی پیش دانشگاهی

درس هشتم كوه استوار

سلول زندان ساكت بود و در كنار ستونی از ستون های سلول زندانِ ساكتِ تاریك، پیر مردی بود كه زبانش از ستایش خدا و دعا باز نمی ایستاد .

سپیده ی صبح را احساس كرد و به سوی سطل آب رفت ولی قطره ای آب در آن پیدا نكرد، به یاد آورد كه زندانبان دستور داده است كه او را از آب به عنوان وسیله ای از وسایل فشار و شكنجه محروم كنند.

پس كف دستهایش را به خاك زد در حالی كه می گفت:

اگر آبی پیدا نكردید پس تیمم كنید ...

زندانبان آمد وفریاد كشید: از جایت بلند شو! می دانیم امروز چگونه گره ی زبانت را بازكنیم .

و در برابر دادگاه نظامی پیرمرد با آرامش عجیبی ایستاد، رﺋـیس دادگاه از وی چنین پرسید:

-چرا با دولت ما مبارزه كردی؟-چون كه دولتی ظالم...سركش و متجاوز به ما بود.

- اگر ما تو را آزاد كنیم، چكار می كنی؟

به جهاد كردن در راه خدا باز می گردم

.چرا این چنین از ما بدت می آید؟

- واقعاً سخن شگفت آوری است ... برای اینكه شماها سركش و ستمگرید ... آیا انتظار دارید كه راه را با گل ها برایتان فرش كنم وبه شما بگویم: ای دزدان! این خانه ی من است، بدزدید ... واین گردن من است، آن را ببرید!

- دروغ گفتی ای پیرمرد ... ما دعوت كنندگان به سوی روشنایی و شناخت و عدالت هستیم .

- ای قاتلان پیامبران و بی گناهان و ای ویران كنندگان خانه ها! بی شك ما به شما ایمان نمی آوریم، زیرا شیطان ها پیام نور و شناخت و عدالت ندارند .

آیا به ما اطلاع نمی دهی چه كسانی همراه تو هستند؟با تمام آمادگی

بنابر این ، حرف بزن! پیرمرد!

لبخند زد و گفت: خیلی ها با من هستند ... آنجا در دامنه های كوهها، در غارها و خیابان های شهرها ... آنها واقعاً بسیارند. ای قاضی !

و گمان می كنم كه تو آنها را می شناسی و آیا وطنی را می شناسی كه هر گاه گامهای متجاوزان آنجا را لگد كوب كند ؛ فرزندانش قیام نكنند؟ آن سخن و منطق همیشگی است .

و در اتاق مشاوره، رییس به اعضاء دادگاه عالی نظامی گفت: آسان است كه او را به اعدام محكوم كنیم ولی این مسلمانان خون را مقدس می شمارند و شهیدانشان را نیمه خدایان قرار می دهند.

و اگر ما این پیرمرد را بكشیم، بدون شك خون او فریادزنان در میان هموطنانش جاری می شود و بسیاری چیزها را از دست می دهیم. زندان مقبره ی زندگان است، پس باید این شیخ را زنده دفن كنیم ...

و سرانجام حكم زندانی شدن پیرمرد صادر شد... و تاریخ از نو ساخته می شود ...

ترجمه اصطلاحات کامپیوتری به عربی

ترجمه اصطلاحات کامپیوتری به عربی


 این بار با مطلبی در باب مفردات به حضور رسیدم

case : غطاء الحاسوب

Cd رامCd ریدر – خواننده لوح فشرده : قارئة الأقراص

Cd رایتر – كپی كننده Cd : ناسخ الأقراص

Cd ریدر – خواننده لوح فشرده : قارئة الأقراص

copy : النَّسخ

Cut : القَصّ

data : المعلومات

FAVORITES – BOOKMARKS : المفضَّلة

Forward & back : الرجوع للخلف والأمام

icon : آیقونة

Insert : إدراج

ادامه نوشته

نکات مهم در مورد فهم صورت سئــوالات کنکور

1- ايُ منتخب = كدام گزينه                       2- ايُ مختار = كدام گزينه

3- جاء = أمده است                               ۴- كان = بوده

5- مناسبٌ = مناسب است                        6- تُناسبُ = مناسب است

7- يكون = مي باشد                              8- يَتَضمن = شامل مي شود- دربردار

9- ماجاء = نيامده است                         10- ماكان= نبوده

11- لايناسب= مناسب نيست                   12- لايكون = نيست‘ نمى باشد

13- ليس= نيست                               14- لااعلال فيه = هيچ اعلالى ندارد

15- دون اعلال = بدون اعلال               16- لم يستعمل = به كارنرفته است

17- لايتضمن = شامل نمى شود‘دربرندارد  18- لم يحذف = حذف نشده است

۱۹-عیِّن  = مشخص کن                       20- عن = درباره

ادامه نوشته

ترجمه متن درس ششم  عربی دو تجربی

معني درس ششم:
حقوق مردم
اي عقيل، برخيز، چيزي در خانه نيست.
برادرت خليفه ي مسلمانان و رئيس حكومت است.
به سوي او برو تا چيزي از مال بدست آوري.
عقيل برخاست و به سوي دارالحكومه رفت. در راه..
- برادرم امير كشور است … مال و مقامي بدست خواهم آورد.و جز با كيسه هاي پر بر نخواهم گشت… حتماً… شكي در آن نيست.
در دارالحكومه:
-سلام بر تو اي برادرم اي امير مومنين
- و بر شما سلام و رحمت خداوند باد.
- اي علي به سوي تو آمده ام تا اينكه پيرامون مشكلاتم در زندگي صحبت كنم ، در زمان شام.
- اي پسرم! اي حسن، به عمويت لباسي بپوشان.
پس حسن از لباس خودش به او پوشاند
و در زمان شام هنگامي كه بر سر سفره نشسته تا شام را تناول كنند (بخورند) عقيل چيزي جز نان و نمك نيست. پس خيلي تعجب كرد.
- اي علي آيا اين سفره امير كشور است؟ آيا اين چنين به ما غذا مي دهي؟
- آيا اين از نعمتهاي خدا نيست؟
- بله ! .. اما!
- پس حمد و ستايش مخصوص خداست.
- اي علي! من بدهكارم و خانواده ام به كمك احتياج دارند. همانا آنها مرا سوي تو فرستاده اند تا اينكه با خبرهاي مسرت انگيز (شاد) به سوي آنها برگردم.
- بدهي تو چقدر است؟
- هزاران درهم!
- اين مقدار ندارم ولي صبر كن تا حقوقم را از بيت المال بگيرم و مقداري از آن را به تو كمك كنم.
- بيت المال در دست توست و تو از حقوقت صحبت مي كني؟ … حقوق تو چقدر است؟
- بين من و بين ديگران در بيت المال فرقي نيست.
- مثل اينكه نمي پذيري (قبول نداري)؟… عيبي ندارد (اشكالي ندارد.
- پس به سوي بازار برو و قفل صندوقها را بشكن.
- چه چيز در صندوقهاست؟ اموال تاجران؟
- آيا به من فرمان مي دهي كه صندوقهاي ملتي را بشكنم كه به خداوند توكل كرده اند و اموالشان را در آن گذاشته اند؟ آيا به من فرمان مي دهي كه دزدي (سرقت) كنم؟!
- پس تو چگونه به من فرمان مي دهي كه بيت المال مسلمانان را بگشايم و اموال آنها را به تو بدهم؟
- در حالي كه آنها به خدا توكل كرده اند! … آيا دزدي از يك شخص بهتر از دزدي از تمام مسلمانان نيست؟! …
عقيل خجالت كشيد و از درخواست خودش پشيمان شد.

ترجمه متن درس پنجـــــم  عربی دو تجربی

ترجمـه درس پنجم:
آهو و ماه
من شكارچي هستم. به مناطق مختلفي براي صيد حيوانات كمياب سفر مي كنم. در يكي از اين سفرها يك هفته كامل در يكي از جزيره هاي استوايي گذراندم. به دنبال آثار آهويي با شاخهاي زيبا مي گشتم كه در اين منطقه زندگي مي كرد.
در اين صيد يكي ازساكنان جزيره به من كمك مي كرد درحالي كه او به راههاي جنگلهايش آگاه بود.
هنگامي كه خورشيد غروب كرد، زير درختي مشرف به تپه شني نشستيم. …………. نقره اي رنگ ماه ظاهر شد و منظره ي خيلي زيبا و دلنشين دلها را مي ربود.
در آن لحظه يك آهو را ديدم كه به آرامي روي شن راه مي رفت تا اينكه به روي يكي از تپه ها رسيد و سپس نشست.
- نگاه كن … نگاه كن… اين همان آهو است كه در طول روز دنبال او مي گشتم.به شاخهاي زيبا و گرانبهايش نگاه كن كه مانند نقرهي براق در نور ماه ظاهر شده است.
آهو به وجود ما پي نبرد. پس در نقطه اي ايستاد در حالي كه با تعجب و دقت به ما نگاه مي كرد. پس سلاحم را برداشتم … ولي … دستم نمي پذيرفت… چگونه آهويي را مي كشي كه عاشق زيبايي است همانطور كه تو عاشق آن هستي؟! آهو پناهگاهش را در بين درختان ترك كرد تا اينكه ماه را ببيند و با آن راز و نياز كند سلاح را روي زمين گذاشتم و به دوستم گفتم: نه … اين آهو را نمي كشم. نظر تو چيست؟ پس جواب داد:آفرين بر تو … حق با تو است …
همانا او حيواني با احساس است كه زيبايي را دوست دارد!

ترجمه متن درس چهــــارم   عربی دو تجربی

معني درس چهارم:
زيبايي علم
از ترانه سرايي و بيهوده گويي بپرهيز
و سخن راست و درست (حق) بگو و از كسي كه بيهوده گويي مي كند دوري كن.
تقواي الهي پيشه كن زيرا تقواي الهي
به دل كسي نزديك نمي شود مگر اينكه او به تقواي الهي رسيده باشد.
كسي كه راه زني مي كند قهرمان نيست همانا كسي كه تقواي الهي پيشه مي كند قهرمان است.
نمرود و كنعان و كساني كه در زمين فرمانروايي مي كردند وعزل و نصب مي كردند كجا هستند.
علم را فرا بگير و تنبلي مكن زيرا خير و نيكي از افراد تنبل بسيار دور است.
از خواب و خيال بپرهيز و علم را فرا بگير زيرا كسي كه
هدف مطلوب را مي شناسد هر آنچه را كه از دست بدهد كوچك مي شمرد.
با زياد شدن علم، دشمن خار و پست مي شود. زيبايي علم به اصلاح كردن عمل بستگي دارد.
هرگز از اصل و نسب خود سخن مگو
همانا اصل جوانمردي در چيزي است كه بدست آورده است
ارزش انسان به چيزي است كه او را نيكو مي گرداند.
و انسان از آن كم و بيش بدست مي آورد.
در دنيا آرزوهاي خود را كم كن تا موفق شوي
زيرا دليل و نشانه ي عقل، كم كردن آرزوهاست.

ترجمه متن درس ســـه  عربی دو تجربی

معني درس سوم : كتاب زندگي
علم و دين براي انسان دو بال هستند كه جز توسط آن دو نمي تواند پرواز كند و امت اسلامي همان امتي است كه به سوي كمال و رشد حركت مي كند و او به اين دو بال احتياج دارد.
و اسلام از زمان ظهورش مسلمانان را به انديشيدن و آموختن تشويق كرده است به خاطر اين مسلمانان مقاله ها و كتابهاي متعددي در تمام زمينه هاي فكري و علمي مانند ادبيات و فلسفه و پزشكي و رياضيات و فيزيك و كشاورزي و داروسازي و … تأليف كرده اند.
و قرآن قانوني است براي زندگي روزانه ي ما و كتابي نيست كه درباره ي علمها به طور كامل صحبت كند ولي در آن بعضي اشارات علمي وجود دارد كه علم بشر تاكنون بعضي از آنها را كشف كرده است.
و اكنون بعضي از اين نشانه ها (آيات) را فرا بگير.
اصل جهان:
همانا آسمانها و زمين بسته بودند پس آن دو را گشوديم.
اصل جهان رازي پيچيده است و آيه درباره ي حقيقت اين كار را در ميان سخنان مختصر و مفيد به جهانيان خبر مي دهد. آسمانها و زمين به هم پيوسته بودند سپس خداوند بين آن دو را جدا كرده است.
محققان در علم نجوم در قرن بيستم به نظريه اي رسيدند كه خلاصه ي آن اين است كه ماده ي اوليه ي جهان جامد بود. سپس انفجار شديدي در آن روي داد و اجزاء آن ماده جدا شد و آسمانها و زمين شكل گرفت.

خورشيد و ماه
و در آنها (آسمانها) ماه را به صورت نوري و خورشيد را چراغي قرار داد.
كلمه ي سراج (چراغ) به چيزي گفته مي شود كه داراي نور و حرارتي از خودش باشد و كلمه نور به تنها نوري كه در آن حرارتي نيست گفته مي شود.
و آيه مي گويد «همانا ماه نوري را از منبعي غير خودش كه در آن حرارتي نيست ايجاد مي كند. اما خورشيد نوري ذاتي است (فروزان است) پس منبعي براي نور و حرارت مي باشد.
و انسان حقيقت ماه را نمي شناخت بجز در قرن بيستم (بعد از فرود آمدن اولين انسان بر سطح آن و اكتشاف آن به اينكه آن تنها سياره ي سرد و خاموش است) كه در آن اثري از آب و زندگي نيست و آن نور خورشيد را منعكس مي كند.
چرخش زمين:
و كوهها را مي بيني و آنها را جامد مي شمري در حاليكه آنها مانند ابر مي گذرند.
اگر تو به كوهها نگاه كني گمان مي كني كه آنها ثابت هستند ولي حقيقت غير از آن است.
كوهها از مقابل تو مي گذرند همانطوركه ابرها مي گذرندوعلت آن چرخش زمين و حركت آن مي باشد.
حركت زمين در دوره ي ما بر كسي پوشيده نيست ولي آن حتي قرنهاي اخير بر انسان پوشيده بود.
و داستان مشهور گاليله در اين زمينه است.
اين بعضي اشارات علمي در قرآن كريم بود كه علم تاكنون حقيقت آن را كشف كرده است.
و مي دانيم كه اشارات علمي در ايات قرآن كريم حرفي به خودي خود نيست.
بلكه آنها نشانه هايي است كه راستي ادعاي نزول قرآن از جانب خداوند بزرگ و بلند مرتبه را براي ما ثابت مي كند.
همانا در آن (قرآن) نشانه هايي است براي گروهي كه مي انديشند.

ترجمه متن درس دو  عربی دو تجربی

ترجمــه درس دوم:
در خدمت نيازمندان
هوا گرم است و مردم در خانه هايشان هستند. علي (ع) سوي بازار خارج شد. اكنون خارج مشو . آفتاب سوزان است. نه… شايد نيازمندي كمك بخواهد. و در راه …
سنگين است… سنگين است. ولي چاره اي نيست. … كودكان گرسنه هستند. تشنه هستند. چه كار كنم. پس علي (ع) به او نگاه كرد. پس آمد و مشك را از او گرفت. پس آن را به خانه اش برد… و از او درباره ي (وضعش) حالش سؤال كرد. علي بن ابي طالب همسرم را به سوي مرزها فرستاد. و بعد از چند روز خبر وفات او را شنيديم! و من و كودكان يتيمي دارم و چيزي ندارم. پس نياز و ضرورت مرا به كار كردن براي مردم وادار كرده است.
علي (ع) با ناراحتي سوي دارالحكومه (مركز خلافت) رفت و سبدي برداشت كه در آن غذايي بود. پس برگشت و در زد…
-چه كسي در را مي كوبد؟
- من همان بنده هستم كه مشك را با تو آورد، در را باز كن. همانا همراه خودم چيزي براي كودكان دارم.
- خداوندا تو راضي باش بين من و بين علي بن ابي طالب قضاوت كن.
علي (ع) وارد شد و گفت: همانا من بدست آوردن ثواب را دوست دارم. پس از بين اين دو كار انتخاب كن: آماده كردن نان يا بازي با كودكان.
- من براي تهيه نان از تو توانا ترم. پس تو با كودكان بازي كن.
پس علي (ع) به سوي دو كودك كوچك رفت و بين آن دو قرار گرفت و خرما را در دهان آن دو مي گذاشت در حاليكه به هر يك از آندو مي گفت:
-اي پسرم! علي ابن ابي طالب را به خاطر آنچه در كارت گذشته است حلال كن.
-برادرم، تنور را روشن كن. خداوندا خير و ثواب خودت را بر اين مرد فرو ريز ، واي، علي ابن ابي طالب ، چگونه؟!
او به وضع محرومين توجه نمي كند… ما محروم هستيم ولي او … !
پس علي (ع) اقدام به روشن كردن آن كرد. پس هنگامي كه آنرا روشن كرد گفت:
-اي علي بچش! اين است پاداش كسي كه بيچارگان و يتيمان را فراموش مي كند.
در آن لحظه زني آمد و خليفه مسلمانان را ديد و تعجب كرد!
-واي بر تو، آيا مي داني او كيست؟ او امير مؤمنين است.
-واي بر من، چه كار كنم؟
پس به سوي او رفت در حالي كه عذرخواهي مي كرد.
- شرمنده ام، شرمنده ام. ببخشيد، معذرت مي خواهم، اي امير مؤمنين. ببخشيد.
- نه، نه. بلكه من از تو شرمنده هستم، به خاطر آنچه در كارت كوتاهي كرده ام.

ترجمه متن درس اول عربی دو تجربی

ترجمـه درس اول
پروردگارا،
پروردگارا سينه ام را براي من بگشا.
و كارم را براي من آسان گردان.
و گره را از زبان من بگشا.
تا سخنم را بفهمند.
خداوندا، مرا از تاريكيهاي خيال بيرون بياور.
و مرا با نور فهم و دانش گرامي بدار.
خداوندا، درهاي رحمتت را بر ما بگشا.
و گنجينه هاي علومت را بر ما بگستران.
پروردگارا،
پروردگارا، آسان بگير و سخت مگير.
خداوندا دلم را شاد گردان.
خداوندا براي من بسوي محبت خودت راهي آسان نشان بده.
خداوندا، در عقل من براي شيطان راهي، و در كار من براي باطل راهنمايي قرار مده.
خداوندا اطاعت كردن خودت را به ما الهام كن و ما را از نافرماني نسبت به خودت دور كن.
به رحمت خودت اي مهربانترين مهربانان.

ترجمه عربی پیش انسانی (۲) = درس هفتم

ترجمه عربی پیش انسانی (۲)

درس هفتم دخترك كبریت فروش


سرما بسیار شدید بود و برف می بارید.

در آن شامگاه كودكی در خیابانها پا برهنه می گشت. هنگامی كه از خانه خارج شد، كفشی پوشید ... آن كفش پاهایش را از برف و سرما حفظ نمی كرد ؛

زیرا در اصل، آن كفش مادرش بود و كفش ،گشاد و پاره بود ... به همین خاطر در تاریكی، زمانی كه تلاش می كرد به سرعت از خیابان عبور كند زیرا می ترسید كه اتومبیلی كه به سرعت حركت می كرد با او تصادف كند، از پاهایش درآمد، پس بازگشت تا كفشش را جستجو كند اما آن را نیافت .

در لباس خود تعدادی قوطی كبریت حمل می كرد. یك قوطی از آن را در دستش گرفته بود.

روز به پایان رسیده بود و او حتّی یك قوطی كبریت نفروخته بود.

گرسنه بود و احساس سرما می كرد ... بوی خوش غذا در خیابان پراكنده می شد . شب عید بود .

در گوشه ی میان دو خانه ،دخترك نشست. می ترسید با قوطی های كبریت به خانه بازگردد بدون اینكه چیزی از آنها را فروخته باشد، پدرش او را خواهد زد. پدرش بیمار و فقیر بود .

نزدیك بود دستهایش از شدت سرما خشك شود.

یك چوب كبریت را روشن كرد، گمان كرد كه كنار بخاری بزرگی نشسته است ولی شعله خاموش شد . چوب دیگری روشن كرد .

در روشنایی آن مادر بزرگ پیرش كه مدتی پیش مرده بود در خیال او ظاهر شد. مادر بزرگش مثل همیشه پاكیزه و مهربان به نظر می رسید. دخترك فریاد زد: مادر بزرگ! ... مرا با خودت ببر!

دختر بچه عجله كرد و تمام چوب كبریتهایی را كه در قوطی بود، روشن كرد.

می خواست كه مادر بزرگش وقت بیشتری كنارش بماند ...

مادر بزرگش زیباتر به نظر رسید. مادر بزرگ دستهایش را گشود و دختر كوچك را به آغوش كشید و با هم به سوی آسمان خدا پرواز كردند، جایی كه گرسنگی و سرما و ستم نیست .

صبح سرد طلوع كرد و رهگذران كودكی را دیدند كه بر لبانش لبخند بود و از شدت سرما مرده بود، دیدند در حالی كه قوطی های خالی كبریت رو به رویش بود .

ترجمه متن درس هفتـــــم  عربی سه تجربی

 الدرس السابع

به قرآن پناه ببريد !

  پيامبر اكرم (ص( فرمود :«وقتي كه فتنه ها همچون پاره هاي شب سياه و تاريك بر شما پوشيده شد پس به قرآن پناه ببريد ».

قرآن نور و هدايت گري است كه جامعه ي بشري را از مرگ به سوي زندگي و از نا اميدي به اميدواري و از سستي و تنبلي به سوي نشاط و از سكون به حركت ،در مي آورد .و به مردم اجازه نمي دهد كه دنيا را به بهانه ي دستيابي به آخرت ،رها كنند ،بلكه دنيا را وسيله اي براي رسيدن به آخرت ،قرار مي دهد  .

و هم اينك به برخي آيات درباره ي اين موضوع ،توجه كن :

همانا قرآن كريم بخشش هاي طبيعي و نعمت هاي الهي را رزقي براي انسان و وسيله اي براي بقا ودوام زندگي اش و عاملي براي حركتش به سوي كمال و رشد،شمرده است.        (واز آسمان،آبي پربركت فرودآورديم،پس بدان(وسيله)باغ ها رويانيدمبراي روزي بندگان) بنابراين انسان را از محروم كردن اين نعمت ها بر خودش ،بازداشت (اي كساني كه ايمان آورده ايد ،چيزهاي پاكيزه اي را كه خدا براي شما حلال  كرده ،حرام مشماريد )و اين فراخواني يك پيام عمومي براي تمامي فرزندان بشر است ،و ويژه ي ثروتمندان نيست      (بگو :زيورهايي  را كه خدا راي بندگانش پديد آورده ،و روزهاي پاكيزه را چه كسي حرام گردانيده ؟بگو :اين (نعمت ها )در زندگي دنيا براي كساني است  كه ايمان آورده اند)

بايد كه انسان براي استفاده و بهرا از اين نعمت ها در راه حركتش به سوي كمال و رشد ،تلاش كند و مسؤوليت  خويش را در برابر آفريده اش فراموش نكند  .امام علي (ع)فرمود :«هر آينه خداوند دوست دارد كه تأثير نعمت را برروي بنده اش ،ببيند »پس هركه نعمت ها را با استفاده در مسير ناحق تباه كند ،نسبت به آنها كفر ورزيده است  .

در حقيقت قرآن تاكيد مي كند  كه اين جهان داراي سنت ها و قوانين غير قابل تغيير است (و هرگز براي سنت خدا دگرگوني نخواهي يافت )و هر كه از اين سنت ها استفاده كند  .به هدفش مي رسد  .و هيچ فرقي در آن ميان وجود ندارد كه انسان به خدا ايمان داشته باشد يا نداشته باشد ،مسلمانان يا غير مسلمانان باشد ،زيرا نام ها و عنوان ها هيچ ارزشي ندارند تا زماني كه همراه عمل نباشند !

وقتي كه رسول خدا(ص) مكه را فتح كرد ،برروي «صفا» ايستاد و گفت :«اي فرزندان هاشم ،اي فرزندان عبدالمطلب نگوييد كه محمد از ماست .قسم به خدا دوستان من از ميان شما و غير شما جز پرهيزكاران نيستند ..همانا عمل من براي من و عمل شما براي شماست »

و اين انسان نا اميد نمي شود ،اگرچه ببيند نيروهاي كفر برجهان مسلط هستند ،زيرا او ايمان آورده است به اين كه (زمين را بندگان شايسته  و صالح من به ارث مي برند )و مي داند كه فقط حق ماندگار است و(باطل نابود شدني است )

(و مي خواهيم كه منت نهيم بر كساني كه در زمين به استضعاف كشيده شده اند و آنان را پيشوايان  گردانيم ،و ايشان را وارث (زمين )كنيم ).

ترجمه متن درس ششم عربی سه تجربی

الدرس السادس

  غنيمت شمردن فرصت

1-در هنگام فرصت بشتاب و عجله كن(فرصت را غنيمت بدان )و بر حذر باشد از فوت و از دست آن /زيرا رسيدن به عزت و بزرگواري در دستيابي به فرصت هاست .

2-روزگار كودكي عمرت راغنيمت بشمار/پس اگر آن (عمر) به پيري پيوست ،نقصان مي يابد .

3-دنيا تنها مانند خيالي گذراست /كه به ندرت باقي مي ماندو همچون اخباري است كه روايت مي شود .

4-سعي و تلاش خود را به كار بند و بدان كه هر كس /بامدادان به شكار اقدام كند ،صيد و شكار مي يابد ؛(شكار كرده است )

5-حرص و آزرا رها كن تا در آسايش زندگي كني /هر كه حرص و طمع ورزد خيلي كم به آرزوهايش مي رسد .

6-گاهي به چيزي كه به سود و نفع آن اميدواري ،ضرر و زيان مي رساند /چه بسا تشنه اي كه آب صاف در گلويش گير كند  .

7-اين پند و حكمت پيري فرزانه و داناست /پس آن را غنيمت بدان،زيرابهترين دستاورد است !

-با رودي متولد مصر است .تلخي و شيريني زندگي را چشيده است .پس تجربه هاي ارزشمندي در زندگي اش جمع كرد .شاعر در اين قصيده ،جوانان را به استفاده از فرصت ها براي دست يابي به شرف و بزرگواري ،تشويق كرده است و معتقد است  كه در اين زندگي فقط افراد تلاش گرد ،موفق مي شوند .و مي بيند كه مردم در جامعه ي خود ،عمرشان را تلف مي كنند مگر صاحبان اخلاق بزرگوارانه  و آن كسي كه حقيقت زندگي را شناخته است .بارودي احساس كرده است كه كشورش را جز تنبلي و سستي رنج نمي دهد ،بنابراين به سعي و تلاش و كار فرا مي خواند  .

ترجمه متن درس پنجــــــم عربی سه تجربی

الدرس الخامس 

پيشگامان نور

  در زنگ آخر بوديم ،خانم معلم به ساعتش نگاه كرد و گفت :درس كافي است !اما هم اكنون مي خواهم پيرامون جشني بزرگ كه هفته ي آينده در مدرسه ي ما برگزار مي شود ،سخن بگويم مي خواهيم در اين جشن شخصيتي را گرامي بداريم كه در ميان ما مقامي بزرگ و ارزش والايي دارد .بنابراين مي خواهم  كه از اولياي خود براي حضور در آن دعوت كنيد .سرو صدا در كلاس زياد شد .برخي از دانش آموزان از برخي ديگر پرسيدند :چه كسي از نظر قدر و مرتبه بلندتر و از نظر مقام گرامي تر است ؟! معلم گفت :همه چيز آشكار خو.اهد شد.

زنگ به صدا در آمد و از كلاس خارج شديم .در راهرو و معلمم مرا صدا زد و گفت :اي سميره !فراموش نكن كه همراه مادرت در مراسم حاضر شوي .

و هنگامي كه به خانه رسيدم با پريشاني و ناراحتي وارد اتاق شدم و به مادرم سلام كردم و با ناراحتي به او گفتم :اين دعوتي است از پدران ومادران جهت شركت درجشن گرامي داشت .

لبخند زد و گفت :چيز زيبايي است ..با هم شركت خواهيم كرد  .

در گوشه ي اتاق نشستم و به عكس پدرم نگاه كردم :«اي كاش پدرم زنده بود تا با ما در جشن شركت مي كرد دانش آموزان همراه پدران ومادران خود مي آيند  .

مادرم با مهرباني به من گفت :سميرا ،چه مي گويي ؟! پدرت معلم بود ،درس و مدرسه را رها كرد تا از دين و كرامت و وطمنمان دفاع كند .او راست گوترين و نيكو كارترين مردم بود .در راه حق به شهادت رسيد تا دوستان تو بتوانند در امنيت و آسايش زندگي كنند و اين عزت و افتخاري است براي تو .تو دختر شهيد هستي و اين امر بزرگي است  .

سخن مادرم را نمي فهميدم  فكر مي كردم  كه پدرم فراموش شده است و يادي از او باقي نمانده است .آن شب به ياد روزهايي كه پدرم همراه ما بود ،خوابيدم !

مدرسه شلوغ بود .در سالن مدرسه جايي براي نشستن نبود  .من و مادرم در آخر سالن نشستيم،مدير آمد و به ما اصرار مرد كه درجلو بنشينيم  .

مراسم آغاز شد .هنگامي كه پرده كنار زده شد زير نورهاي رنگارنگ  سرخ و زرد و سبز عكس بزرگي را از پدرم ديدم بسيار شگفت زده  شدم نمي توانستم باور كنم  كه اين پدرم است 

هان !اين مراسم براي بزرگ داشت پدرم برپا شده است .

خانم مدير مقابل جمع ايستاد و شروع به سخن گفتن كرد .

مادر اين جا جمع شده ايم تا انساني را گرامي بداريم كه خود را فدا كرده و از عقيده و كرامت ملتش دفاع كرد ..شهيدان در ياد و خاطر ما  هستند .آنها از نظر ايمان و عمل بهترين مردم اند بنابراين هرگز آنان رافراموش نخواهيم كرد  و ما ياد آن ها را همانند چراغي بدانيم كه ما را به راه حق  هدايت مي كند  .

قلبم به شدت شروع به تپيدن كرد .بع كس پدرم مي نگريستم .گويا به من لبخند مي زد ،زماني كه غرق انديشه هايم بودم  ،مادرم مرا صدا زد :برخيز دخترم خانم مدير تورا صدا مي زند ..پس شنيدم كه مي گفت :از دخترم سميرا مي خواهم  كه بيايد و اين هديه را اطراف مدرسه بگيرد .

در حالي كه حاضران صلوات مي فرستادند و با خوشحالي دست مي زدند  ،به سوي تريبون رفتم !

 

ترجمه متن درس چهــــارم عربی سه تجربی

الدرس الرابع

مادر شهيدان

دختر جوان شاعر در خانه ي سروري و رياست و دلاوري و سخنوري پرورش يافت ،پدرش رئيس قبيله و دو برادرش از فرماندهان و سواران (دلاوران )آن بودند .

ولي چگونه (اين) خوشي و شادماني برايش پايدار مي ماند (مي توانست پايدار بماند )در حالي كه اوپدر و دو برادرش را در جنگ هاي قبيله اي از دست داده بود ؟! دختر جوان مصيبت و اندوه شديد احساس مي كرد  .

تا اين كه

نور خورشيدي تازه بر شبه جزيره تابيد ..«خنساء»نزد پيامبر (ص) آمد ..آيات را شنيد ..احساس كرد كه آرامش در دلش افتاده است برخي از اشعارش را سرود (خواند )و پيامبر (ص) را شنيد و از او خواست تا بشتر بسرايد  .

و به اين ترتيب «دختر گريان عرب»متحول شد ..آيات (مربوز به )رستاخيز و قيامت و بهشت و دوزخ و نيكي و احسان ،زندگي تازه اي را به اوچشانيد  .

  پسران خود را با اين ارزش ها پرورش داد (تربيت كرد)و بعد از چند سال هنگامي  كه     جنگ ها شدت گرفت و سپاهيان ايمان و نور براي مقابله با كفر و ستمگري رهسپار شدند ،خنساء چهار فرزندش را جمع كرد و گفت :

  اي فرزندان من ! با ميل و رغبت مسلمان شديد و با اختيار هجرت كرديد شما مي دانيد ،خداوند چقدر ثواب فراوان  براي مسلمانان در جنگ با كافران آماده كرده است .پس بدانيد كه سراي آخرت و جاوداني بهتر از سراي فنا پذير است .خداوند متعال فرمود (اي كساني كه ايمان آورديد ،صبور باشيد و يك ديگر را به صبر و پايداري سفارش كنيد و با آمادگي مراقب كار دشمن باشيد و از خدا بترسيد ،اميد است كه رستگار شويد )

سپس برخاست و سلاح هاي آنان را آورد و لباس جنگ را يكي يكي بر آن ها پوشاند ،انگاه آنان را به سوي ميدان جنگ بدرقه كرد  .

پسران با تكبير و «لا اله الا الله »گويان رهسپار شدند در حالي كه از خداوند مي خواستند كه دينش را به وسيله ي آنها تقويت نمايد و شهادت در راهش را روزي آنها گرداند  .

در ميدان جنگ و نبرد

هنگامي كه اولين پسرش به شهادت رسيد هر كسي كه او را مي شناخت برايش دلسوزي كرد ..چگونه مواجه خواهد شدباخبرشهادت فرزندش بعداز،ازدست دادن پدرودوبرادرش ؟!..آنها نمي دانند آنچه بعداً به وقوع مي پيوندد ،عظمت بيشتري خواهد داشت !!

مسلمانان پيروز شدند شهداءشمرده مي شوند ..چهار تن از آنها فرزند خنساء هستند ..واي چگونه اين خبر را به او برسانيم ؟..او مي ميرد واي واي ..!

 خنساء از مراجعت كنندگان ميدان جنگ استقبال مي كند از كسي درباره ي فرزندانش سئوال نكرد وفقط سئوال او درباره ي خبرهاي جنگ است !هنگامي كه به پيروزي پي برد ،اشك هاي شادي بر چهره اش جاري شد در حالي كه «لا اله الا الله »مي گفت

اي مادر

نه نه ممكن نيست من گريه و زاري او را براي دو برادرش فراموش نمي كنم گويا خنساء از چشم هاي گوينده ي خبر به آن پي برد ،پس گفت :آيا خداوندبا شهادت آنان مرا عزيز و بزرگوار نمود!

پس جواب داد :بلهبله آن گاه زير لب زمزمه كرد :هرگز كساني را كه در راه كشته        شده اند،مردم مپندار ،بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روز داده مي شوند)سپس چشم به افق دوخت در حالي كه مي گفت :

حمد و سپاس ويژه ي آن خدايي است كه با شهادت آن ها به من بزرگواري نمود و شرف داد و اميدوارم كه مرا با ايشان در جايگاه رحمتش جمع كند ،(محشور كند ).

 

ترجمه متن درس ســـوم عربی سه تجربی

الدرس الثالث

به زودي نشانه هاي خود را به آنان نشان خواهيم داد

قطعاً خداوند قرآن را براي هدايت انسان فرستاد (هر آينه قرآن به آئيني كه استوار تر است هدايت مي كند)قرآن تمام فرزندان بشر را با فرهنگ هاي متفاوتشان و در تمام زمان ها ،مورد خطاب قرار مي دهد ،به همين خاطر است كه مي بينيم شيوه هاي دعوتش با يك ديگر اختلافات  فراواني دارد  قرآن حجت ها و دلايل گوناگوني  را به كار گرفته است تا تمامي گروه هاي مختلف را در بر بگيرد (و به راستي ما در اين قرآن از هر گونه مثلي براي مردم آورده ايم )

و آيات علمي در قرآن همان برخي از اين استدلال ها هستند كه انساني را خطاب مي كند  كه دلش جز از راه علم و تجربه اطمينان كامل نمي يابد .

واينك به بعضي از اين آيات توجه كن :

تاريكي هاي دريا

(يا مانند تاريكي هايي است كه در درياي ژرف است كه موجي آن را مي پوشاند (و)روي آن موجي (ديگر )است تاريكي هايي است كه بعضي بر روي بعضي قرار گرفته است )قرآن درباره پديده ي تاريكي دريا به ما خبر شگف انگيزي داده است و اين موضوعي است كه كشف نشده مگر در قرن اخير .در حقيقت  انسان در گذشته قادر نبود كه بيشتر از بيست متر در دريا غواصي كند (به زير آب برود )و در آن جا تاريكي نبود ..اما هم اينك او. (انسان) در اعماق دربا به كمك تجهيزات جديد  بيشتر از دويست متر به خوبي غواصي مي كند ،پس در آن جا  تاريكي شديدي  مي يابيم  .

اين آيه تصوير ديگري از دريا به ما مي دهد و آن وجود لايه هاي مختلفي از تاريكي است كه برخي از آنها از برخي ديگر تاريك تر است  .

اكتشافات جديد ثابت كرده اند كه پرتونوراز هفت رنگ  تشكيل مي شود(به وجودمي آيد )رنگ سرخ اولين رنگي است كه در دريا مخفي و محو مي شود !يعني ،اگر غواصي به شدت مجروح گردد و خون از او جاري شود ،خونش را جز به رنگ  سياه نمي بيند ! و هر رنگي كه مخفي و پنهان مي شود (محو مي گردد ) بخشي از تاريكي را به وجود مي آورد و آخرين رنگ ها همان رنگ كبود (آبي) است كه در عمق دويست متري پنهان مي گردد و از آن جا                (به بعد)تاريكي كامل است  .

(و از هر چيزي دو گونه (نر و ماده )آفريديم ،اميد است كه عبرت گيرند )

خداوند انسان را آفريد و از او جفت نر و ماده قرار داد (هر آينه ما شما را از مرد و زني آفريديم )و اين دستگاه (آفرينش )فقط شامل انسان نيست ،بلكه عالم گياهان را نيز در بر گرفته است (و از همه ميوه ها در آن  جفت جفت  قرار داد )علاوه بر اين  در آيه ي بعدي شمول و گستردگي بيشتري مي بينيد  (و از هر چيزي جفت آفريديم )و كلمه ي «شي» بر جامد نيز دلالت مي كند ! پس آيا در جمادات نيز زوج (نر و ماده )وجود دارد ؟!

  در ساليان اخير دانشمندان فيزيك كشف كرده اند  كه الكترون زماني كه پيرامون هسته ي ما مي چرخد ،گويي آن جا جسم كوچك  ناپيداي ديگري هست كه باري را حمل مي كند مخالف با الكترون و «پاد ماده »ناميده شد .(ناميده مي شود )پس دانشمندان نتيجه گرفتند كه هر جسمي همتايي دارد  .

همانا فيزيك دان مسلمان  محمد عبدالسلام  برنده ي جايزه ي نوبل در فيزيك و كسي كه پژوهش هاي مهمي در موضوع  جفت هاي ماده انجام داده است ،بعد از كسب جايزه ،سخنان شگفت آوري را اظهار كرده است .در آن جا كه به اين آيه ي قرآني اشاره مي كند  (و از هر چيزي دو گونه «نر و ماده »آفريديم)كه اين آيه در طي پژوهش هايش درباره ي پادهاي ماده براي او همانند يك حس پنهاني و يك الهام نيرومند بوده است  .

در حقيقت  ورود اين حقايق بزرگ و دقيق بر زبان انساني درس نخوانده كه در محيطي       بي فرهنگ زندگي كرده است دليلي است كه او آنها را از كسي كه راز آسمان ها و زمين را       مي داند ،دريافت كرده است ،(بگو كسي كه راز آسمان ها و زمين را مي داند ،آن را فرستاد)

 

ترجمه متن درس دوم عربی سه تجربی

الدرس الثاني  

خورشيد عدالت

  آيا شنيده ايد كه خليفه ي مسلمانان به سوي شهر انبار مي آيد ؟

آري و به گرمي از او استقبال خواهيم كرد  . 

نبايد به فقيران و درماندگان اجازه دهيم كه به پيشواز بيايند !

از او استقبال خواهيم كرد .همان طور كه از پادشاهان ساساني خودمان در گذشته استقبال مي كرديم !

خوب است ..خوب است !

ثروتمندان و توانگران به سوي دروازه ي شهر روانه شدند .

امير آمدامير آمد

در اين هنگام  سواران از مركب هاي خود ؛(اسب هاي خود)براي استقبال  امير مؤمنان پياده شدند و براي بزرگداشت و احترام به او مطابق عادتشان در استقبال از پادشاهان ،اقدام كردند

امام علي (ع) از كار آنها تعجب نمود ،پس فرياد زد :

منظورتان از اين كاري كه كرديد ،چيست ؟

اين عادت ماست ،با آن حاكمان (پادشاهان)را گرامي مي داريم !

با اين كارها فرمانروايان چه نفع و سودي مي برند ؟!شما بيهوده خودتان را به زحمت ومشقت مي افكنيد !

اي امير ..براي تو و همراهانت غذايي و براي چارپايان شما علفي فراوان تهيه كرده ايم !

همانا ما از خوردن چيزي از اموال شما خودداري مي كنيم مگر با پرداختن مبلغ (بهاي)آن

اي خليفه اين هديه هايي است ..از اموال و چارپايان وعادت كرده ايم كه مثل آن ها را به پادشاهان مان تقديم كنيم اميدواريم  كه آنها را از ما قبول كني ..!

اگر دوست داريد كه آنها را بگيريم ،عيبي ندارد !آنها را به عنوان ماليات و خراجتان حساب مي كنيم !

آيا مانع هديه دادن ما مي شوي ؟!در حالي كه ما عادت كرده ايم كه از خشم پادشاهان با دادن هديه ها ،در امان باشيم !

نه .نهاگر كسي شما را ناراحت كرد ،مرا خبردار سازيد !

و بعد از گذشت مدتي

نزديك عيد قربان بود ..مردم در شادماني و سرور بودند ،دختر امير مؤمنان نزد مسؤول    بيت المال رفت و از او گردن بندي مرواريد به مدت سه روز به امانت گرفت ،علي (ع)گردن بند را در (گردن)او ديد و آن را گرفت و نزد مسؤول بيت المال آمد و گفت  :

اين چيست ؟آيا به مسلمانان خيانت مي كني ؟!

اي علي !تعهد و مسؤوليتم را فراموش نكرده ام !همانا گردن بند را به صورت امانتي قابل برگشت تضميني گرفته است 

اگر او آن را به صورت غير امانت مي گرفت بي شك دستش را به جرم دزدي قطع مي كردم ..بپرهيز از اين كه بار ديگر به انجام دادن چنين كاري دست بزني ،در غير اين صورت مجازاتم به تو مي رسد !

دخترش دستور را شنيد ،پس گفت :اي پدرجان (پدرم)..! من دختر خليفه ي مسلمانان هستم !

پس پاسخ داد :اي دختر علي بن ابي طالب !آيا تمامي زنان مهاجر در چنين عيد ،به مانند اين آراسته مي شوند ؟!

ترجمه متن درس اول عربی سه تجربی

الدرس الاول

  معبودا ،معبودا ،نيازمندي به سوي تو آمده است .

  از جانب خود رحمتي بر ما ارزاني دارد كه همانا تو بسيار بخشنده هستي .

پروردگارا ،آن چه به  فرستادگانت وعده دادي ،به ما عطا كن روزي كه هر كسي آن چه خوبي انجام داده است ،حاضر و آماده مي يابد  .

پروردگارا :در دلم نور و بينايي و فهم و دانش قرار بده .

پروردگارا :زبانم را به هدايت گويا كن و به من پرهيزگاري الهام كن و مرا در چيزي كه آن پاك تر است ،موفق كن .

معبودا ،اگر من سزاوار رحمت تو نيستم ،توخود سزاواري كه با لطف بي كران خود ،بر من بخشش روا داري .

و خداوندا به شما وعده ي آمرزش و بخشش از جانب خود مي دهد  .

معبودا

ديدار تو ميل و خواسته ي من وخشنودي  تو آرزويم است

پس ديدار و خشنوديت را بر من عطا كن (برايم فراهم كن)

ترجمه متن درس دوم عربی پیش دانشگاهی

درس دوم اراده ی بلند

 

یكی از پیشوایان بزرگ از فرزندش پرسید: ای فرزندم در زندگی خود بدنبال چه هدفی هستی و دوست داری مثل كدام مرد از مردان بزرگ باشی؟

جواب داد: دوست دارم كه مثل تو باشم. گفت: وای بر تو ای فرزندم! بی شك خودت را كوچك كردی و اراده ی خود را خوار ساختی.

من در آغاز رشد و بزرگ شدنم خود را آماده ساختم كه همانند علی بن ابی طالب باشم، پس پیوسته كوشیدم و تلاش كردم تا به مقامی رسیدم كه آن را می بینی و می دانی كه میان من و علی(ع) فاصله زیادی وجود دارد بسیاری از مردم در تفاوت میان فروتنی و كوچك كردن خود و میان خود پسندی و همّت بلند دچار اشتباه می شوند; و شخص خوار پست را متواضع می پندارند و آن مردی را كه خویشتن را از پستی ها بالا بردو به شناخت حقیقت مقامش رسد، متكبّرمی نامند.(ص2) و فروتنی چیزی جز ادب و خود پسندی چیزی جز بی ادبی نیست. مردی كه با لبخند با تو مواجه می شود و زمانی كه با او حرف می زنی به تو گوش می سپارد و با خوشرویی و تبریك با تو دیدار می كند، شخص كم ارزشی نیست آنچنان كه گمان می كنند بلكه او دارای نفس والایی است زیرا وی فروتنی را برای عظمت نفس خود شایسته تر یافته، پس فروتن شد و ادب را برای ارزش و مقام خویش بالاتر یافت، پس مؤدّب شد . و در میان مردم هیچ كس مانند طالب دانش به همّت بلند نیازمندتر نیست.

زیرا نیاز مردم به استعداد وی بیشتر از نیاز آنها به نبوغ و استعداد سایر صنعت گران و پیشه وران است .

و آیا جز این است كه صنعت گران و پیشه وران ثمره ای هستند از ثمرات و آثار نیكوی او؟ بلكه او (طالب علم) دریای سرشاری است كه نهرها و آبگیرها از آن سیراب می شوند.

پس ای طالب دانش! بلند همت باش و نگاهت در تاریخ مردان بزرگ آن چنان نباشد كه در دل تو ترس و وحشت بیندازد و خوار و كوچك شوی آن گونه كه شخص ترسو خوار می شود هنگامی كه داستانی از داستان های جنگ ها را می شنود .

و بپرهیز از اینكه نا امیدی بر نیرو و شجاعت تو غلبه كند و همانند تسلیم شدن انسان عاجز ضعیف، تسلیم شوی. ای طالب دانش! تو در رسیدن به هدف خود به مردمی غیر از مردم خود و فضایی غیر از فضای خود و آسمان و زمینی غیر از آسمان و زمین خود و عقل و ساز و برگی غیر از عقل و ساز و برگ خود نیاز نداری

و اما تو به نفسی با مناعت و اراده ای بلند نیازمندی.

ترجمه متن و لغات درس اول عربی پیش دانشگاهی

غات درس یکم پیش دا نشگا هی

 ألْمرأة : زن                                            نموذجیّة : نمونه                        إبْنِ : بساز

 نَجِّنی : مرا نجات بده                                لا ینفع : سود نمی بخشد        لا یُؤخذُ : گرفته نمی شود

لا یُثابُ : ثواب داده نمی شود                       خصّیص : ملازم ، همراه                 تبیّنَ : آشکار شد

قُرْب : نزدیکی                                       لم یتعدَّ : اثری نکرده است                طائعةً : فرمانبر دار

خائفةً : ترسان                                داعیةً :  درحالی که فرا می خواند             خلِّصنی : مرا خلاص کن

سوء : بدی                                         إستحقّوا : استحقاق یافتند                         رُوی : روایت شده

حسبُکَ : تو را کافی است                          نِساء : زنان                                     العالَم :‌جهان

أربع : چهار                                             بنت : دختر                                    أمَرَ : دستور داد

أن تُسمَّرَ : میخ کوب شود                           مَسامیر : میخ ها                         یُرفع : برافراشته شود

حجر الرُّخام : سنگ مرمر                        حتی ترجعَ : تا برگردد                    یُرسَل  : فرستاده می شود

الحجر : سنگ                                         أری : نشان داد                                الجنّة : بهشت

إختارتْ : بر گزید                                      نَزَعَ روحه : جانش را گرفت                       میّت : مرده   

فوق : بالا                                              قول : گفتار                                    عقاب : عذاب

أدخل : وارد ساخت


ادامه نوشته