التمییز نکرةٌ جامدةٌ منصوبة ٌ تزیل ابهامَ ما قبلها :تمییز اسمی است نکره و جامد که ابهام ما قبل خود را بر طرف می سازد :

-  اشتهر التاجرُ أمانةً ( تاجر از لحاظ امانت مشهور شد یا امانت داری تاجرمشهور شد).

-  هذا ذراعٌ أرضاً ( این یک ذرع زمین است ) .

به امانة ًتمییز نسبت یا جمله و به ارضا تمییز مفرد گفته می شود . زیرا امانت ابهام را از جمله ماقبل برطرف کرده و ارضا ابهام را ازیک کلمه قبل یعنی ذراعٌ بر طرف نموده است .

 

1- التمییز المفرد یقع فی اربعة مواضع ، تمییز مفرد در چهار مورد واقع می شود :

   بعد از مساحت ، بعد از وزن ، بعد از پیمانه  و بعد از عدد .

-          ذهبتُ کیلومترا ً سبیلاً . سبیلاً بعد از مساحت واقع شده تمییز مفرد است .

-           اشتریت ُ مترین ِ قماشاً. دو متر پارچه خریدم، قماشاً در اینجا تمییزمفرد است زیرا بعد ازواحد وزن قرارگرفته است.

-           شربتُ کوباً شایاً . یک فنجان چای نوشیدم ، شایاً بعد از پیمانه قرار گرفته تمییز مفرد و منصوب است .

-          بعتُ احد عشر َ کتاباً . یازده کتاب فروختم (خریدم ). کتابا ً بعد از عدد قرار گرفته تمییز مفرد و منصوب است .

 

نکته1 :  تمییز اعداد همیشه منصوب نیستند ؛معدود یا تمییز اعداد سه تا ده جمع و مجرور است ، معدود یا تمییز ده تا صد مفرد و منصوب است ، معدود یا تمییز صد بیشتر مفرد و مجرور است و لزومی ندارد که حتماً منصوب باشد .

 

2- التممیزالمفسر ابهام النسبة  علی قسمین : تمییزنسبت  دو نو ع است :

 2- 1- منقولٌ عن الفاعل أو المفعول أو المبتدا : که از فاعل ،مفعول و مبتدا به تمییز تبدیل می شود. بهترین روش برای برگرداندن تمییز به اصل آن ابتدا تشخیص اسمیه یا فعلیه بودن جمله است. اگر جمله اسمیه بود که تمییز در اصل مبتدا بوده است ولی اگر جمله فعلیه باشد یک روش این است که: 1- لازم یا متعدی بودن فعل را در نظر می گیریم اگر فعل لازم باشد تمییز در اصل فاعل بوده است و اگر فعل متعدی باشد تمییز در اصل مفعول بوده است . روش دیگر در جمله فعلیه این است که 2- اگر کلمه قبل از تمییز مرفوع باشد تمییز در اصل فاعل بوده و اگر منصوب باشد تمییز در اصل مفعول بوده است . مثال : 

- فاض َ الإناءُ ماءً . در اصل اینگونه بوده است فاضَ إناءُ الماء ِ (آب ظرف پر شد یا ظرف پر شد از جهت یا ازنظر آب )

- حصدنا الأرضَ رُزّاً . در اصل حصدنا ارزَّ الأرضِ بوده است . الارّز = برنج

- علیُ اصغر منک سنّاً . در اصل سنُ علی ٍ اصغرُ منک بوده است.

- عاطفة ُاصغر منک سنا ً . در اصل سنُ عاطفة َ اصغرُ منک بوده است.(بعد از  افعل تفضیل اگر من بیاید برای مذکر و مونث یکسان بکار می رود )

نکته2 : در تمییزهای اصطلاحاً منقول برای ترجمه روانتر و بهتر ابتدا جمله را به اصلی که از آن منتقل شده است بر می گردانیم وسپس آن را ترجمه می کنیم تا ترجمه سلیسی بدست آید : ازددتُ علیاً ایماناً . اگر این جمله به این صورت ترجمه شود علی را ازجهت ایمان زیاد کردم ترجمه نارسا است پس آن را به اصل یعنی مفعول بر می گردانیم و سپس تر جمه می کنیم ؛ ایمان علی را زیاد کردم .

 

 2- 2 - غیر منقول عن شی ء : یا از چیزی نقل نشده است . مثل این جمله : کفی بالموت واعظاً . لله درُ ه فارساً ( همانطور که ملاحظه می نمایید تمییز در این مثالها بر خلاف توضیح اولیه مشتق است )کلماتی که معمولا مبهم هستند و به تمییز نیاز دارند عبارتند از؛ کفی ، ازداد ، اشتهر ، کبُر، ملاَ ، امتلاَ ، حسن ، قبُح ، طاب َ، افعل تفضیل و ....

 

تفاوت میان حال و تمییز :

یتفق الحال و التمییز فی انّهما اسمان نکرتان منصوبتان فضلتان رافعتان ابهام ماقبلهما

   هر دو اسمند نکره اند منصوبند زائد بر اعراب اصلی هستند که برطرف کننده ابهام ماقبل می باشند .

یفترقان فی ثلاثة دمور : در سه چیز متفاوتند : التمییز یکون اسماً فقط و الحال یکون جملة و الظرف أیضاً . التمییز مبینة للذوات و الحال مبینة للهیئات .حق التمییز الجمود و حق الحال الاشتقاق

1-      تمییز فقط می تواند اسم باشد ولی حال جمله و ظرف هم میتواند باشد .

2-       تمییز ذاتها و ملموسات را اشکار می سازد ولی حال حالتها ورفتارها را .

3-      تمییز در اصل باید جامد باشد ولی حال مشتق است.